از ناخن دخل آنچه به رخسار سخن رفت
از کاوش غم بر دل بی کینه من رفت
زنهار خمش باش که چون خامه درین بزم
کم عمر شد آن کس که به دنبال سخن رفت
فریاد که گلبانگ پریشان من آخر
چون بوی گل از کیسه گلهای چمن رفت
با برگ خزان دیده چه سازد نفس سرد؟
ایمن شدم آن روز که رنگ از رخ من رفت
ز اقبال شکوفه است که در گلشن ایجاد
تا کرد نظرباز، در آغوش کفن رفت
بس خون که کند در جگر سوزن عیسی
خاری که ز راه تو به پای دل من رفت
شد کاسه دریوزه همه ناف غزالان
تا نکهت آن زلف به صحرای ختن رفت
از سنگ، نگین چهره خراشیده برآید
آوازه لعل لب او تا به یمن رفت
از غیرت فکر چمن افروز تو صائب
گل، اشک جگرگون شد و از چشم چمن رفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر حاوی احساسات عمیق و غمانگیزی است که روایتگر درد و اندوه شاعر است. او از خاموشی و بیتحرکی صحبت میکند و اشاره دارد که عمر کوتاه کسانی که به دنبال سخن و گفتگو میروند، به پایان میرسد. همچنین شاعر از ناپایداری زیبایی و گذر زمان سخن میگوید و به احساس غم ناشی از جدایی و فراق اشاره میکند. در این متن، احساس عشق و درد ناشی از آن به زیبایی تصویر شده و شاعر با استفاده از تصاویر طبیعی مانند گل و خزان، حال و هوای عاطفی خود را منتقل میکند. در نهایت، غم از دست دادن و سوگواری برای عشق از مهمترین مضامین شعر است.
هوش مصنوعی: از ناخن چیزی به چهرهام نرود، و آنچه از بررسی غم به دل بیکینهام رسید، ریشه در تنهایی و دردهای من دارد.
هوش مصنوعی: مراقب باش که در این مجلس بیمقدار، عمر کسی که به دنبال سخن میافتد، مانند قلم، کوتاه میشود.
هوش مصنوعی: فریاد بزنید که صدای آشفته و نگران من، مانند بوی گل که از کیسه گلها بیرون رفته، در نهایت به کجا خواهد رفت.
هوش مصنوعی: نفس سرد چه میتواند با برگهای خزان بکند؟ من آن روز که رنگ از صورتم رفت، احساس آرامش کردم.
هوش مصنوعی: از خوششانسی شکوفهای در باغ به وجود آمد و وقتی که به زیباییاش نگاه کردند، در آغوش مرگ رفت.
هوش مصنوعی: این بیت بیانگر احساس عمیق درد و رنجی است که شخصی به خاطر عشق و علاقهاش متحمل شده است. سخن از دلی است که مورد آزمایش قرار گرفته و مانند سوزن عیسی، باعث ایجاد زخمهای عاطفی میشود. این زخمها نتیجهای از ناکامیها و دشواریهایی هستند که در مسیر عشق برای او پیش آمدهاند. در نهایت، شاعر به جایگاه خاص آن شخص در قلبش اشاره دارد و این که چگونه او برای عشقش هزینههایی را متحمل شده است.
هوش مصنوعی: همهجا از بوی خوش زلف معشوق پراکنده شده است، بهطوریکه حتی کاسه دریوزهگران نیز تحتتأثیر قرار گرفته و همه را مجذوب خود کرده است. این بوی خوش به دشتهای ختن رسیده و همه چیز را زیبا و دلنشین کرده است.
هوش مصنوعی: از سنگ، نگینی با چهرهای خراشیده به وجود میآید و آواز لب او برکت و خوشی را به یمن میآورد.
هوش مصنوعی: به خاطر غیرت و نگرش تو، صائب، گلها هم به درد دل آمدند و از چشمان چمن اشک ریختند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح از دل چاککه دراین باغ سخن رفت
کز جوش گل و لاله قیامت به چمن رفت
آن مطلب نایابکه هرگز نتوان یافت
دامان گلی بود که دوش از کف من رفت
با بخت سیه، یاد شب عید ندارم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.