گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۷ - دیر زیاد آن بزرگوار خداوند

 

دیر زیاد! آن بزرگوار خداوند

جان گرامی به جانش اندر پیوند

دایم بر جان او بلرزم، زیراک

مادر آزادگان کم آرد فرزند

از ملکان کس چنو نبود جوانی

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۸

 

جز آن که مستی عشقست هیچ مستی نیست

همین بلات بس است، ای به هر بلا خرسند

خیال رزم تو گر در دل عدو گردد

ز بیم تیغ تو بندش جدا شود از بند

ز عدل تست به هم باز و صعوه را پرواز

[...]

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳۹

 

نیز ابا نیکوان نمایدت جنگ فند

لشکر فریادنی، خواسته‌نی سودمند

قند جداکن ازوی، دور شو از زهر دند

هر چه به آخر بهست جان ترا آن پسند

رودکی
 

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

صرصر هجر تو، ای سرو بلند

ریشهٔ عمر من از بیخ بکند

پس چرا بستهٔ اویم همه عمر؟

اگر آن زلف دوتا نیست کمند

به یکی جان نتوان کرد سؤال:

[...]

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۷

 

کرد روبه یوزواری یک زَغَند

خویشتن را زان میان بیرون فگند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۸

 

مرد دینی رفت و آوردش کَنَند

چون همی مهمان درِ من خواست کند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۳۹

 

گنبدی نهمار بر برده، بلند

نه ستونش از برون، نه زیر بند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۰

 

روز جستن تازیانی چون نوند

روز دن چون شست ساله سودمند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۴۱

 

روز جستن تازیانی چون نوند

بیش باشد تا تو باشی سودمند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر متقارب » پاره ۱۴

 

ببادافره جاودان کردمند

به دوزخ بماند روانش نژند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر خفیف » پاره ۶

 

دیوه هر چند کابرشم بکند

هرچه آن بیشتر به خویش تند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶

 

آب هر چه بیشتر نیرو کند

بند ورغ سست بوده بفگند

رودکی
 

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از کلیله و دمنه و سندبادنامه » بخش ۶

 

دل گسسته داری از بانگ بلند

رنجکی باشدت و آواز گزند

رودکی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۲ - ستایش خرد

 

از اویی به هر دو سرای ارجمند

گسسته خرد پای دارد به بند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۴ - گفتار اندر آفرینش مردم

 

سرش راست بر شد چو سرو بلند

به گفتار خوب و خرد کار بند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۷ - گفتار اندر ستایش پیغمبر

 

و گر دل نخواهی که باشد نژند

نخواهی که دائم بوی مستمند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۸ - گفتار اندر فراهم آوردن کتاب

 

کسی کو شود زیر نخل بلند

همان سایه ز او بازدارد گزند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور

 

به کیوان رسیدم ز خاک نژند

از آن نیک‌دل نامدار ارجمند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود

 

یکی گفت کاین شاه روم است و هند

ز قنّوج تا پیش دریای سند

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » هوشنگ » بخش ۳

 

جدا کرد گاو و خر و گوسفند

به ورز آورید آن‌چه بُد سودمند

فردوسی
 
 
۱
۲
۳
۲۸۴