ازرقی هروی » رباعیات » شمارهٔ ۹۰
هر چند به دردم از دل محکم تو
گیرم کم جان و دل ، نگیرم کم تو
یا هست کنم آنچه ترا کام و هواست
یا نیست کنم جوانی اندر غم تو
مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - توصیف بر شکال
حبذا ابرهای پر نم تو
حبذا سبزه های خرم تو
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۱
ای مفلس ما ز مجلس خرم تو
دل مرد رهی را که برآمد دم تو
شد بر دو کمان سنایی پر غم تو
یا ماتم دل دارد یا ماتم تو
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۴۲
ای بی تو دلیل اشهب و ادهم تو
اقبال فرو شد که برآمد دم تو
دیوانه شدست عقل در ماتم تو
جان چیست که خون نگرید اندر غم تو
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۶ - در حکم راندن پادشاه
اوست مقصود هر دو عالم تو
زو تسلی رسد بدین غم تو
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۷ - مدح پادشاه به ترتیب کواکب و بروج دوازدهگانه
دانی این کی شود مسلّم تو
چون شود جبرئیل آدم تو
انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۶۷
آن صبر که حامی منست از غم تو
مویی نبرد ز عهد نامحکم تو
وین وصل که قبلهایست در عالم عشق
از گمشدگان یکیست در عالم تو
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۱ - وداع کردن پدر مجنون را
هم دور نیم ز عالم تو
میمیرم و میخورم غم تو
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸
ای ابر گلستان معالی کرم تو
بر قبه عالم زده دولت علم تو
برنده تر از خنجر مریخ حسامت
چالاک تر از کلک عطارد قلم تو
درسایه جاه تو نشینم به حمایت
[...]
عطار » مختارنامه » باب نوزدهم: در ترك تفرقه گفتن و جمعیت جستن » شمارهٔ ۵
چون نیست کسی را سر مویی غم تو
جز تو که کند در دو جهان ماتم تو
ای مانده ز راه! یک دم آگاه نهای
تا فوت چه میشود ز تو هر دم تو
عطار » مختارنامه » باب بیست و پنجم: در مراثی رفتگان » شمارهٔ ۱۹
ای محرم من کیست کنون محرم تو
بیم است که خود را بکشم از غم تو
خود از دل ماتم زده چتوانم گفت
کو ماتم خود بداشت در ماتم تو
عطار » مختارنامه » باب سیام: در فراغت نمودن از معشوق » شمارهٔ ۱۸
هر چند نیم به هیچ رو محرم تو
تو جان منی چگونه گیرم کم تو
زاندیشهٔ آن که فارغی از غم من
من خام طمع بسوختم از غم تو
عطار » الهی نامه » بخش اول » (۱) حکایت زن صالحه که شوهرش به سفر رفته بود
وگرنه، روی تابم از غم تو
ترا رسواکنم گیرم کم تو
عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۷) حکایت معشوق طوسی با سگ و مرد سوار
نه از یک قالبی با او بهم تو
چرا از خویش میداریش کم تو
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۱۱) حکایت سلطان محمود و ایاز
اگر با همدمت یک دم بهم تو
نشانی خویش را، رَستی ز غم تو
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۱۲) حکایت رندی که از دکانی چیزی میخواست
غم تو بایدم از عالم تو
ندارم غم چو من دارم غم تو
عطار » اسرارنامه » بخش چهاردهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
به راه عاشقان بر زن قدم تو
چه باشی از سگی در راه کم تو
عطار » خسرونامه » بخش ۵۰ - رزم خسرو با شاه سپاهان و كشته شدن شاه سپاهان
چو ازخاری توانی شد دژم تو
مکن بر هیچ گلبرگی ستم تو
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۷ - در ذات و صفات و عین الیقین فرماید
براه پاکبازان زن قدم تو
که ناگه خود به بینی درحرم تو