امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۰
دل رفت و آرزوی تو از دل نمیشود
دل پاره گشت و درد تو زائل نمیشود
مه میشود مقابل روی تو هر شبی
یک روز با رخ تو مقابل نمیشود
رویم زر است و بر در تو خاک میکنم
[...]
جلال عضد » دیوان اشعار » غزلیّات » شمارهٔ ۱۲۰
یک لحظه درد عشق تو از دل نمیشود
وز دیده نقش روی تو زایل نمیشود
گویند پند ده دل شیدای خویش را
بسیار پند دادم و عاقل نمیشود
در ورطهایست کشتی صبرم به بحر عشق
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۲
تا دیده با رخ تو مقابل نمی شود
کام دل از جمال تتو حاصل نمی شود
هر دل بجعد سلسله مویی قرار یافت
دیوانه ی منست که عاقل نمی شود
دست تهی اگر همه تعویذ دوستیست
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ ششم در طبقهٔ ترکان » ۶۴۱- یوسف بیک
تا کار دل ز عشق تو مشکل نمیشود
آسان مراد دل ز تو حاصل نمیشود
دل قطره قطره خون شد و از راه دیده رفت
رحمت هنوز بر من بیدل نمیشود
آهم بگرد باد فنا میدهد مرا
[...]
سام میرزا صفوی » تذکرهٔ تحفهٔ سامی » صحیفهٔ ششم در طبقهٔ ترکان » ۶۴۱- یوسف بیک
تا کار دل ز عشق تو مشکل نمیشود
آسان مراد دل ز تو حاصل نمیشود
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۹۵
هر رهروی دچار به منزل نمیشود
این راه قطع بیکشش دل نمیشود
زنجیر موج مانع شور محیط نیست
مجنون ما به سلسله عاقل نمیشود
گلگونه خجالت روح است روز حشر
[...]
فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۰
ای دل مخواه کام که حاصل نمیشود
حق از برای کام تو باطل نمیشود
لذتشناس نیست که از دوست غافلست
لذت کسی شناخت که غافل نمیشود
تا جا گرفته عشق تو در سینه یک نفس
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷۳
موی دماغ جاه و حشم حل نمیشود
فغفور خاکگشت و سرشکل نمیشود
ما و من هوسکدهٔ اعتبار خلق
تقریر مهملی استکه مهمل نمیشود
زبن گرد اعتبار مچین دستگاه ناز
[...]
فرخی یزدی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳
کام دلم ز وصل تو حاصل نمیشود
گیرم که شد، دگر دل من دل نمیشود
دیوانهای که مزه دیوانگی چشید
با صد هزار سلسله عاقل نمیشود
اجرا نشد میان بشر گر مرام ما
[...]