گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۵

 

ز داد و دهش وز خرید و فروخت

تو گفتی همی شارستان برفروخت

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۵

 

همی بود چندی خرید و فروخت

بیابان ز لشکر همی برفروخت

فردوسی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۱۵۱ - رسیدن آتبین به خشکی

 

همی کرد هر کس خرید و فروخت

ز شادی رخ مردمان برفروخت

ایرانشان
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس

 

حاضر آوردند چون فتنه فروخت

اشتر کُردی که هیزم می‌فروخت

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۵۸ - جواب خروس سگ را

 

این شنید و آن غلامش را فروخت

رست از خسران و رخ را بر فروخت

مولانا
 

سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵

 

دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت

چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت

پروانهٔ مستمند را شمع نسوخت

آن سوخت که شمع را چنین می‌افروخت

سعدی
 

سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۳۰ - در بیان آنکه سرّ به نااهل نشاید گفتن که او را زیان دارد. زیرا هر سخن را سرّی است و هر سرّی را سرّی دیگر هرکه سخن را داند و سر سخن را نداند ناچار کژ رود و باز سر پیش سر سر همچون سخن است، کسی که سر سر را نداند شنیدن سر زیانش دارد از این سبب موسی علیه‌السلام آن شخصی را که از حضرتش زبان و حوش و طیور التماس می‌کرد منع می‌فرمود و می‌گفت سلیمانی باید که از دانش زبان مرغان زیان نکند، در حق تو دانستن آن زهر قاتل است. باز وی لابه می‌کرد و موسی منع می‌فرمود تا سؤال و جواب از حد گذشت. آخرالامر گفت «ای موسی اگر همه نباشد باری زبان خروس و سگ که در خانه و بر درند بیاموز تا محروم نروم.» موسی زیان آنرا در آن آموختن مشاهده می‌فرمود، چندانکه منعش می‌کرد ممکن نمی‌شد و پند موسی را قبول نمی‌کرد، تا عاقبت آندو زبانرا به وی آموخت و فرمود که «یقین دان که از دانش این زیانمند خواهی شدن.»

 

خواجه چون آن شنید اسب فروخت

از فرح روی همچو ماه افروخت

سلطان ولد
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲

 

نقش رخ تو شمع محبت چو برفروخت

نقد دو کون عاشق یکرنگ او فروخت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » رباعیات گنجفه » صنف ششم که زر سرخ و کم بر است » برگ چهارم نه زر سرخ است

 

ای آنکه ز رشک عارضت لاله بسوخت

بی سوز غمت چراغ شادی نفروخت

از بهر نثار مقدم اشرف تو

عاشق به نه اشرفی نه افلاک فروخت

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » قصاید مصنوع » قصیدهٔ سوم در مدح شاه اسماعیل » بخش ۲

 

نقش رخ تو شمع محبت چو برفروخت

نقد دو کون عاشق یکرنگ او فروخت

اهلی شیرازی
 

ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶۴ - حکایت مردی ظالم که عامل اهل بازار بود

 

جنس خود بی اذن آن ظالم فروخت

شعله ی خشم ستمگر برفروخت

ملا احمد نراقی
 

صامت بروجردی » کتاب الروایات و المصائب » شمارهٔ ۷ - آمدن بشیر از جانب یوسف به خدمت یعقوب

 

الم به سینه یعقوب بس شرر افروخت

گرفت از بر مادر بشیر را بفروخت

صامت بروجردی