گنجور

 
۱
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۱۵۲
 

مجد همگر » دیوان اشعار » معمیات » شمارهٔ ۶

 

مرغی که به کوه جای گیرد یا دشت

نامش به حساب جمله آمد ده و هشت

هر چار حروف نامش ار قلب کنی

هر چند که هجده است حالی ده گشت

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۵

 

نه اهل بهشتی تو بدین سیرت زشت

نه درخور دوزخی بدین خوی و سرشت

از ننگ تو خاموش شود نار جحیم

وز عار تو رضوان بگریزد ز بهشت

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۶

 

دی بگذشتم چو بیهشان بر در و دشت

وز بوی گلاب و گل دماغم پر گشت

گفتم که چه حالت است گفتند این دم

آن گلرخ سروقامت آنجا بگذشت

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۷

 

گرکسری و قارون شوی ای باد به مشت

بر عمر مکن تکیه و بر گردون پشت

کاین خاک همانست که قارون را خورد

وین چرخ همان است که کسری را کشت

۲ بیت
مجد همگر
 

مجد همگر » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۱۸

 

در کوی تو آب چشمم از سر بگذشت

وز خاک در تو چشم من سیر نگشت

بر من مفشان تو دست تا نفشانم

از دست تو بر سر همه خاک در و دشت

۲ بیت
مجد همگر
 

سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۴۰

 

در حدود ری یکی دیوانه بود

سال و مه کردی به کوه و دشت گشت

در بهار و دی به سالی یک دو بار

آمدی در قلب شهر از طرف دشت

گفت ای آنان که تان آماده بود

[...]

۶ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۳

 

هم رُقعه دوختن بِهْ و الزامِ کنجِ صبر

کز بهرِ جامه، رُقعه بَرِ خواجگان نبشت

حقّا که با عقوبتِ دوزخ برابر است

رفتن به پایمردیِ همسایه در بهشت

۲ بیت
سعدی
 

سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایتِ شمارهٔ ۱۲

 

گر تَتَر بُکشَد این مخنّث را

تتری را دگر نباید کُشت

چند باشد چو جِسرِ بغدادش

آب در زیر و آدمی در پشت

۲ بیت
سعدی
 
 
۱
۷۵
۷۶
۷۷
۷۸
۷۹
۱۵۲
 
تعداد کل نتایج: ۳۰۲۸