ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۳۶۸
در میدان آ با سپر و ترکش باش
سر هیچ به خود مکش به ما سرکش باش
گو خواه زمانه آب و خواه آتش باش
تو شاد بزی و در، میانه خَوش باش
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۸
ای تن وطن بلای آن دلکش باش
ای جان ز غمش همیشه در آتش باش
ای دیده به زیر پای او مفرش باش
ای دل نه همه وصال باشد خوش باش
سنایی » طریق التحقیق » بخش ۵۵ - کل یوم هو فی شأن
در ره عشق او بلاکش باش
همچو ایوب در بلا خوش باش
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۲۳ - فی حفظ اسرارالملک و کفایته و کتمانه
شه چو بر داردت فکندش باش
چون ترا خواجه خواند بندهش باش
محمد بن منور » اسرار التوحید » باب دوم - در وسط حالت شیخ » فصل اول - حکایات کرامات شیخ » حکایت شمارهٔ ۸
در میدانآ با سپر و ترکش باش
سر هیچ بخود مکش بما سر کش باش
گوخواه زمانه آب و خواه آتش باش
تو شاد بزی و در میانه خوش باش
میبدی » کشف الاسرار و عدة الابرار » ۱۱۳- سورة- الفلق- مدنیة و قیل مکیة » النوبة الثالثة
خود تن بقضا در ده و خود سرکش باش
جز آن نبود که تو نخواهی، خوش باش!
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۸۴
خاقانی رو چو سیر عریان وش باش
تو تو چو پیاز و دل پر از آتش باش
چون جنبش چرخ گندنائی کش باش
گشنیز تویی دیگ فلک را خوش باش
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱۲ - کشتن شیرویه خسرو را
نهانی کس فرستادش که خوش باش
یکی هفته درین غم بارکش باش
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۶ - نشستن بهرام روز شنبه در گنبد سیاه و افسانه گفتن دختر پادشاه اقلیم اول
پاسخم داد کامشبی خوش باش
نعل شبدیز گو در آتش باش
عطار » مختارنامه » باب هشتم: در تحریض نمودن به فنا و گم بودن در بقا » شمارهٔ ۳۶
گر تو همه داری همه در آتش باش
ور بیهمهای بیهمه گردن کش باش
هیچ است همه از همه پس هیچ مگوی
ور هیچ نداری همه داری خوش باش
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۴ - در صفت جان و دل دیدن محبوب گوید
بر این آتش بزن آبی و خوش باش
وگرنه بستهٔ این پنج و شش باش
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۷۳
در معرض صد سلامتی باهش باش
عاشق وش و دعوی کش و محنت کُش باش
گر جملهٔ عالم آب و آتش گیرد
آخر نه وصی آدمی، خامش باش
شیخ محمود شبستری » کنز الحقایق » بخش ۲۸ - در شناخت مهدی سلام الله علیه
به حق گویا شو از باطل خمش باش
چو عیسی نبی و دجالکش باش
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۷۹ - عقد بیست و چهارم در حریت که طوق بندگی حق را گردن نهادن است و ربقه بندگی خلق از گردن گشادن
گرم رو آمده چون آتش باش
هر چه پیش آید ازان سرکش باش
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۳۲ - حکایت کردن کثیر شاعر عاشق عزه از مجنون پیش خلیفه
گفتا که ازین هوس خمش باش
با هشیاری چو من بهش باش
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۳
ای غنچه چه دلتنگ نشینی خوش باش
چون گل نفسی برآور و سرخوش باش
هر چند سبکبارتری کم خطری
تو باد شو و گو دو جهان آتش باش
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۳
سالک، ز سراغ ره مقصود خمش باش
هر سنگ نشان، سنگ ره توست بهش باش
با ساقی قسمت نتوان عربده انگیخت
چون گل همه دم، کاسهٔ خون می کش و خوش باش
بر بند زبان، گوش سخندان چو نیابی
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳
خود نالم و، گویمت : خمش باش!
خود مستم و، گویمت: بهش باش!
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۳
هان بیشترک ازین بهش باش
گر ناخوشیی رسیده، خوش باش