سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو
از آن پس شهنشه به رامش نشست
ابا نامداران خسرو پرست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۵ - بازگشتن فرامرز به هندوستان
نگر تا نیاری به بیداد،دست
که دنیا نباشد سرای نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
تو را باب،کشته نیا پرور است
زخویشان تو نیست کس تندرست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
ندارد بجز باد،چیزی به دست
خنک هر که از دیو دوزخ برست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
گرفته سرپیل نیزه به دست
ببین نامداران ما کرد پست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
بهشت برین بود گویی درست
همه شهریاران پایشان گشت سست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
زیزدان کجا دیو را دشمنست
که آن خوردنی،دام اهریمن است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن
به تاراج خوردن گشادند دست
ببردند همی هرکسی گشت پست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید
همه گرد بر گرد ما لشکرست
جهان سر به سر پر ز اهریمنست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
یقین شد که ترس از همه برترست
به هردو جهان،ایمنی خوشتر است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
اگر زال خواهی که آید به دست
یکی سخت پیمانت باید ببست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
به دل شاد،فرزانه بر پای جست
که دستان زدار و زکشتن برست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
سپهبد به زخم دگر کرد دست
به هوش آمد وزود بر پای جست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
نهادند بر تیغ برنده دست
زخون یلان،خاک کردند پست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۶ - فرستادن بهمن،سیه مرد را بر سر راه فرامرز
به دشمن مرا بازدارید دست
نخواهم من از دست این دیو رست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
کجا تیرباران برآمد زشست
کس از زخم شست دلیران نرست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
به هر کس که بنهاد شمشیر دست
سوار وپیاده به هم برشکست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن
بینداخت یک ره کمان را زدست
سپر پیش بنهاد و بر سر نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۰ - سخن در بی وفایی روزگار
اگر شهریاری، اگر زیردست
جز از خاک تیره نیابی نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب
هرآن کس که شد مرد یزدان پرست
کند هیچ خود را به امید،مست