گنجور

 
۱
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۵۱۴
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۴ - رفتن فرامرز نزد کیخسرو

 

از آن پس شهنشه به رامش نشست

ابا نامداران خسرو پرست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۵ - بازگشتن فرامرز به هندوستان

 

نگر تا نیاری به بیداد،دست

که دنیا نباشد سرای نشست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن

 

تو را باب،کشته نیا پرور است

زخویشان تو نیست کس تندرست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن

 

ندارد بجز باد،چیزی به دست

خنک هر که از دیو دوزخ برست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن

 

بهشت برین بود گویی درست

همه شهریاران پایشان گشت سست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن

 

زیزدان کجا دیو را دشمنست

که آن خوردنی،دام اهریمن است

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۷ - نامه نوشتن زال به فرامرز از کار بهمن و جنگ کردن

 

به تاراج خوردن گشادند دست

ببردند همی هرکسی گشت پست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید

 

همه گرد بر گرد ما لشکرست

جهان سر به سر پر ز اهریمنست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

یقین شد که ترس از همه برترست

به هردو جهان،ایمنی خوشتر است

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

اگر زال خواهی که آید به دست

یکی سخت پیمانت باید ببست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

به دل شاد،فرزانه بر پای جست

که دستان زدار و زکشتن برست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ

 

سپهبد به زخم دگر کرد دست

به هوش آمد وزود بر پای جست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۶ - فرستادن بهمن،سیه مرد را بر سر راه فرامرز

 

به دشمن مرا بازدارید دست

نخواهم من از دست این دیو رست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن

 

کجا تیرباران برآمد زشست

کس از زخم شست دلیران نرست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن

 

به هر کس که بنهاد شمشیر دست

سوار وپیاده به هم برشکست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۸ - گرفتار شدن فرامرز به دست غلامان بهمن

 

بینداخت یک ره کمان را زدست

سپر پیش بنهاد و بر سر نشست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۰ - سخن در بی وفایی روزگار

 

اگر شهریاری، اگر زیردست

جز از خاک تیره نیابی نشست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۱ - سبب نظم کتاب

 

هرآن کس که شد مرد یزدان پرست

کند هیچ خود را به امید،مست

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۸۵
۸۶
۸۷
۸۸
۸۹
۵۱۴
 
تعداد کل نتایج: ۱۰۲۶۲