سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۴ - کشتن فرامرز، سر جادوان را
سپر در سر آورد آن چیره دست
نیامد از آن سنگ بر وی شکست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۶ - عاشق شدن فرامرز بر دختر شاه پریان
چو بشنید گفتار مهتر پرست
نشست از بر زین و تیغی به دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
غلام و پرستار و هم زیر دست
همان اسب و اسباب و فرش نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
بدین کوه و این دشت دارم نشست
جهانم چو یک مهره بد زیر دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
که دیدند او خرم و تندرست
نبایست رخشان به خوناب شست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
پری چهرگان دسته گل به دست
به کف ساغر می همه نیم مست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
همین مرز کاینجاست ما را نشست
سر مرز آن نامور خسرو است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
سپهدار اگر چند نام آورست
ز مردی ز نام آوران برتر است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش
سیه دیو شیراوژن و سرکشست
تو گویی که بر زین که آتش است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۰ - سخن گفتن فرطورتوش با بزرگان خود
به دیدار و گفتار و خورد و نشست
به هر آزمایش برآسای دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۰ - سخن گفتن فرطورتوش با بزرگان خود
به کف بر می و چشم ها نیم مست
ز نسرین و از لاله دسته به دست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز
به تنها تن خویشتن رزم جست
نجست از کسی یاری اندر نخست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز
بدین مرز کاکنون تو داری نشست
نشان پی اسب و گرزش بسست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز
برفتند هرکس به دل تندرست
چو خور چهره روز روشن بشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
نویسنده بنهاد بر نامه دست
قلم پای بگشاد و لب را ببست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
ز گفتار برتر کشیدیم دست
سیه دیو داند دگر هرچه هست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۵ - خوان دوم کشته شدن گرگان به دست فرامرز
چو تنگ اندر آورد بر گوش شست
خدنگ از بر چرخ چاچی بجست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
کجا از خم ماه نو گوی بجست
بشد راست بر دامن مه نشست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
چو آن از کمان باز بگشاد شست
بزد سینه دد ز تیرش بخست
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
گرفتش همی گردن و یال و شست
بپیچید و کردش ابر خاک پست