فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۴ - اندر بستن دایه مر شاه موبد را بر ویس
اگر چه دل به آب صبر شسته است
هوای دل هنوز از من نجسته است
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۲ - مناجات شهریار مرحوم خدابخش
صبوری،کلید در بسته است
صبوری،دوای دلی خسته است
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۰۲ - کشتن فرامرز برادر گشتاسپ طهماسپ را گوید
که شه را تن نازنین خسته است
ز دشمن بدین خستگی رسته است
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۰ - اندر رادی و حسن سیرت پادشاه
نم ابر ار ز خلق بگسسته است
دست ما را که در سخا بسته است
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۸
به خدایی که بر میان قلم
از برای سخن کمر بسته است
که مرا از نهیت فرقت تو
دل پراکنده و جگر خسته است
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴ - در مدح خواجه مخلص الدین از سرخس به نشابور فرستاد
دل من از فراق خواجه مخلص
خداوندا تو میدانی که خسته است
جمالش تا گل از چشمم ببر دست
هزاران خار در چشمم نشسته است
ز حسرت خواب از دیده گشادست
[...]
عطار » مختارنامه » باب سی و هفتم: در صفت خط و خال معشوق » شمارهٔ ۱۵
از پستهٔ تو سبزهٔ خط بر رسته است
یا مغز ز پستهٔ تو بیرون جسته است
بررسته دگر باشد و بربسته دگر
این طرفه که بررستهٔ تو بربسته است
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و یکم » بخش ۱ - المقاله الحادیه و العشرون
ز بیصبری دلت گر سخت خستهاست
صبوری کن مگر در وقت بستهاست
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۷ - نقل سخنی از شیخ عبدالله خفیف شیرازی معروف بشیخ کبیر
او علوم شرع من دانسته است
نه چو دیگر مردمان بربسته است
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴۷ - عقد اخوت مصطفی با مرتضی
حق تعالی بیعت ما بسته است
تو نپنداری که این خود رسته است
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۰ - تنبیه به حال کسانی که در عمل قاصرند و مردم را بدان فرمایند، و مناظرهٔ شیخ شبلی و شیخ ابوالحسن نوری قدس سرهما
هرکه نی از خلق و از خود رسته است
بروی ابواب معانی بسته است
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۸۰ - تنبیه در آنکه از غیرببری و بخود روی آوری تا درحجاب نمیری
مدت ده روز شد تاخسته است
او زاکل و شرب لب بربسته است
مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۳۶
راهی ز زبان ما به دل پیوسته است
کاسرار جهان و جان در او پیوسته است
تا هست زبان بسته، گشاده است آن راه
چون گشت زبان گشاده، آن ره بسته است
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۷۰ - نقصان اجرای جان و دل صوفی از طعام الله
زانک جنت از مکاره رسته است
رحم قسم عاجزی اشکسته است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۲ - صفت داغهای جدائی، که دود از نهاد آن دو آتش زده فراق براورده
هنوز، از شاخ سبزم، برنرسته است
هنوز، این سبزه را شبنم نشسته است
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
شوریده ئیست زلف تو کز بند جسته است
خطّ تو آن نبات که از قند رسته است
آن هندوی سیه که تواش بند کرده ئی
بسیار قلب صف شکنان کو شکسته است
گر زانگ روی و موی تو آشوب عالمست
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۵۸ - مناظره کردن سام با پریدخت
دلم نقش ماه نوت بسته است
که پیوسته در مهر پیوسته است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۶۶ - آگاه شدن فغفور از کار پریدخت و رها شدن سام از بند
که از زیر بند گران رسته است
چو گور از بر بور بنشسته است
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۷۸ - رسیدن نامه مرگ طغان شاه به پدرش شاه چین
زبانش چو بیغاره ره جسته است
همی گفت از رزم من خسته است