صوفیی از فقر چون در غم شود
عین فقرش دایه و مطعم شود
زانک جنت از مکاره رسته است
رحم قسم عاجزی اشکسته است
آنک سرها بشکند او از علو
رحم حق و خلق ناید سوی او
این سخن آخر ندارد وان جوان
از کمی اجرای نان شد ناتوان
شاد آن صوفی که رزقش کم شود
آن شبهش دُر گردد و او یم شود
زان جرای خاص هر که آگاه شد
او سزای قرب و اجریگاه شد
زان جرای روح چون نقصان شود
جانش از نقصان آن لرزان شود
پس بداند که خطایی رفته است
که سمنزار رضا آشفته است
همچنانک آن شخص از نقصان کشت
رقعه سوی صاحب خرمن نبشت
رقعهاش بردند پیش میر داد
خواند او رقعه جوابی وا نداد
گفت او را نیست الا درد لوت
پس جواب احمق اولیتر سکوت
نیستش درد فراق و وصل هیچ
بند فرعست او نجوید اصل هیچ
احمقست و مردهٔ ما و منی
کز غم فرعش فراغ اصل نی
آسمانها و زمین یک سیب دان
کهز درخت قدرت حق شد عیان
تو چو کرمی در میان سیب در
وز درخت و باغبانی بیخبر
آن یکی کرمی دگر در سیب هم
لیک جانش از برون صاحبعلم
جنبش او وا شکافد سیب را
بر نتابد سیب آن آسیب را
بر دریده جنبش او پردهها
صورتش کرمست و معنی اژدها
آتشی که اول ز آهن میجهد
او قدم بس سست بیرون مینهد
دایهاش پنبهست اول لیک اخیر
میرساند شعلهها او تا اثیر
مرد اول بستهٔ خواب و خورست
آخر الامر از ملایک برترست
در پناه پنبه و کبریتها
شعله و نورش برآید بر سها
عالم تاریک روشن میکند
کندهٔ آهن به سوزن میکند
گرچه آتش نیز هم جسمانی است
نه ز روحست و نه از روحانی است
جسم را نبود از آن عز بهرهای
جسم پیش بحر جان چون قطرهای
جسم از جان روزافزون میشود
چون رود جان جسم بین چون میشود
حد جسمت یک دو گز خود بیش نیست
جان تو تا آسمان جولانکنیست
تا به بغداد و سمرقند ای همام
روح را اندر تصور نیم گام
دو درم سنگست پیه چشمتان
نور روحش تا عنان آسمان
نور بی این چشم میبیند به خواب
چشم بیاین نور چه بود جز خراب
جان ز ریش و سبلت تن فارغست
لیک تن بیجان بود مردار و پست
بارنامهٔ روح حیوانیست این
پیشتر رو روح انسانی ببین
بگذر از انسان هم و از قال و قیل
تا لب دریای جان جبرئیل
بعد از آنت جان احمد لب گزد
جبرئیل از بیم تو واپس خزد
گوید ار آیم به قدر یک کمان
من به سوی تو بسوزم در زمان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بررسی مفهوم فقر و نیاز در زندگی صوفیانه میپردازد. اشاره میکند که فقر میتواند دایه و خوراک باشد و انسان را به سمت خدا نزدیکتر کند. او بیان میکند که کسی که از دنیا دل کنده و به حق نزدیک شود، در واقع به مقام قرب و اجری خواهد رسید.
شاعر میفرماید که آگاهی از حقیقت و نداشتن تعلق به دنیا موجب رهایی از دردها و غمها میشود. در ادامه، او به تمثیلی از کرم و سیب اشاره میکند که نشاندهندهی جهل انسانهاست و بیان میکند که در دنیای مادی، روح انسان از قید و بندهای جسمانی رهایی مییابد.
شاعر تاکید میکند که انسان باید از ظواهر بگذرد و به عمق وجود و روح خود بپردازد تا به دنیای معنوی برسد و نهایتاً به حقیقت و نور الهی دست یابد. در نهایت، او به مقام والای روح انسانی اشاره میکند که از دنیای مادی فراتر میرود.
هوش مصنوعی: وقتی صوفی در غم و فقر قرار میگیرد، همان فقر به مانند یک پرستار و تأمین کننده نیازهایش میشود.
هوش مصنوعی: چون بهشت از حیلهها و نیرنگها رهایی یافته است، رحم و دلسوزی از شدت ناتوانی و بیچارهگی شکست خورده است.
هوش مصنوعی: آن شخص به خاطر مقام بالای خود و رحمت الهی، سنگینی و کبر را که به سرها میزند، میشکند و هیچکس از خلق به سمت او نمیآید.
هوش مصنوعی: این حرف تمامشدنی نیست و آن جوان به دلیل کمبود نان و مواد غذایی، ناتوان شده است.
شَبه سنگی است سیاه و کمارزش
هوش مصنوعی: هر کسی که از ویژگیهای ویژه آگاه شود، به پاداش و مقام نزدیکی نائل میگردد.
هوش مصنوعی: وقتی روح با کمبود مواجه شود، جان انسان نیز از آن کمبود دچار تزلزل و عدم آرامش میشود.
هوش مصنوعی: پس بفهمد که اشتباهی کرده است که باغ خوشبختیاش در هم ریخته است.
هوش مصنوعی: همانطور که آن فرد به علت کمبودن محصول، نامهای به صاحب مزرعه نوشت.
هوش مصنوعی: نامهاش را به پیش میر بردند و او بعد از خواندن نامه، پاسخی نداد.
هوش مصنوعی: او گفت که جز درد و رنج چیزی ندارد، پس بهتر است که به احمق جواب ندهی و سکوت کنی.
هوش مصنوعی: او از درد جدایی و وصال هیچ کدام رنج نمیبرد، زیرا او نمیخواهد که به اصل و بنیاد هیچ چیز دست یابد.
هوش مصنوعی: مردمی که تنها به خود و منیتشان میاندیشند، در واقع احمقاند و از حقیقت اصلی دور هستند. غم و اندوه آنها از جدایی و فرع به اصل نمیرسد.
هوش مصنوعی: آسمانها و زمین مانند یک سیب هستند که از درخت توانایی خدا به روشنی نمایان شدهاند.
هوش مصنوعی: تو مانند کرمی هستی که درون یک سیب زندگی میکند، غافل از اینکه درخت و باغبانی که درخت را پرورش میدهد، چه تلخی و شیرینیهایی در این دنیا وجود دارد.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که حتی اگر در میوهای مانند سیب یک کرم وجود داشته باشد، اما آن کرم همچنان دارای روح و جان است که ممکن است از شخصی دانا و آگاه ناشی شود. به عبارت دیگر، ظاهر موضوع ممکن است ناپسند باشد، اما میتواند درونش چیزی ارزشمند و دارای علم و معرفت وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: حرکت او باعث میشود که سیب بشکافد، اما سیب نمیتواند این آسیب را تحمل کند.
هوش مصنوعی: جنبش او پردهها را کنار زده و نمایان است. صورتش مانند کرم است، اما معنی و مفهومش به بزرگی اژدهاست.
هوش مصنوعی: آتش که در ابتدا از آهن ایجاد میشود، در ابتدا خیلی ناپایدار و ضعیف است.
هوش مصنوعی: در ابتدا، مادری که او را پرورش میدهد تنها برای آرامش و راحتی اوست، اما در پایان، آن مادر به او میآموزد که چگونه با چالشها و مشکلات زندگی مقابله کند و به مهارتهای لازم برسد.
هوش مصنوعی: مرد اگر چه در ابتدا به خواب و خوراک مشغول است، در پایان کار، برتر از فرشتگان خواهد بود.
هوش مصنوعی: در زیر سایه پنبه و کبریت، شعله و روشنی از آن برخاست و به ستارهها رسید.
هوش مصنوعی: عالم تاریک را با نور خود روشنی میبخشد و مانند آهنی که به سوزن تبدیل میشود، اثرگذار و برجسته میشود.
هوش مصنوعی: با وجودی که آتش جسمی مادی دارد، اما نه از چیزهای روحی ناشی میشود و نه به همان شکل روحانی است.
هوش مصنوعی: تنها جسم، از مقام عزت چیزی ندارد؛ بدن در برابر دریاچهٔ جان مانند یک قطره است.
هوش مصنوعی: جسم با روح هر روز بیشتر رشد میکند، اما وقتیکه روح را در نظر میگیریم، جسم چگونه میشود؟
هوش مصنوعی: اندازه بدن تو تنها یک یا دو قدم است، اما روح تو تا آسمان میتواند پرواز کند.
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر از اهمیت تخیل و خیالپرروری صحبت میکند. او به این نکته اشاره میکند که برای رسیدن به مکانهای دوری همچون بغداد و سمرقند، فقط با یک گام ذهنی و خیالی میتوان به آنها سفر کرد. این بیان نشاندهندهٔ قدرت تصور و خیال انسان است که میتواند او را به نقاط دوردست ببرد بدون اینکه نیازی به حرکت فیزیکی باشد.
هوش مصنوعی: دو درم به معنای دو درهم (واحد پول)، بیانگر ارزش و بهایی است که برای زیبایی و نور چشمان شما قائل شدهاند. این نور به اندازهای درخشان و پرقدرت است که میتواند تا آسمانها را روشن کند.
هوش مصنوعی: نور در خواب میتواند ببیند، اما بدون نور، چشم چه چیزی را میتواند ببیند جز ویرانی و خرابی؟
هوش مصنوعی: جان از مو و سبیل بینیاز است، اما بدنهای که جان در آن نیست، مرده و بیارزش است.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که روح حیوانی بهنوعی شبیه به بارنامهای است که ما را به سمت جلو میبرد، در حالی که باید به روح انسانی هم توجه کنیم و آن را در نظر بگیریم. به عبارتی، ما باید به جنبههای انسانی و عمیقتر وجود خودمان نگاه کنیم و تنها به جنبههای سطحی و حیوانی اکتفا نکنیم.
هوش مصنوعی: از ویژگیهای انسانی و گفتوگوهای بیفایده بگذر و به عمق وجود خود نزدیک شو، جایی که درک و تجلی حقیقت حضور دارد.
هوش مصنوعی: پس از اینکه جان احمد به لبش رسید، جبرئیل به خاطر ترس از تو، به عقب رفت و فاصله گرفت.
هوش مصنوعی: او میگوید اگر به اندازه یک تیر کمان به سمت تو بیایم، در آن لحظه برای تو میسوزم و از خود گذشتگی میکنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۴ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.