×
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۱ - آگاهى یافتن موبد از قیصر روم و رفتن به جنگ
اگر یک ره دگر چونان گریزد
به تیغ هجر خون من بریزد
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّادس فی ذکر نفس الکلّی واحواله » بخش ۷ - حکایت
ز آبِ پشت آبروی بگریزد
کابِ پشت آبِ رویها ریزد
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
بر آن سر کاسمان سیماب ریزد
چو سیماب از بت سیمین گریزد
نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند
وان کوه که سیل از آن گریزد
در زلزله بین که چون بریزد
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر
شیر در وقت خنده خون ریزد
کیست کز پیل مست نگریزد
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
زبانت زین بیان هرگز نریزد
کز او هر لحظهٔ جوهر بریزد
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۲۵ - خشم گرفتن پدر لیلی از مجنون به جهت آمدن وی به خانه همسایه لیلی و به دادخواهی به درگاه خلیفه رفتن و سوگند خود را که پیش ازین مذکور شد راست کردن
آنجا که حمام ما گریزد
شهباز خلیفه پر بریزد
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم
بر آن سر کاسمان سیماب ریزد
چو سیماب از همه شادی گریزد.
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۲ - دیدن هنونت سیتا را و آمدن راون به دیدن سیتا و جاسوسی گرفتن
ز نور آن به که سایه در گریزد
و گرنه خون خود هم خویش ریزد
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹
ز نمک ندیده بودم که کسی شکر بریزد
نه رطب ز سرو هرگز چو لب تو تر بریزد
خط سبز بیسبب نیست که بر لبت نشسته
به شکر لب تو طوطی چو رسید پر بریزد
نکنی ملامت دل که سرشک اوست غماز
[...]