گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین

 

بر آن سر کاسمان سیماب ریزد

چو سیماب از بت سیمین گریزد

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند

 

وان کوه که سیل از آن گریزد

در زلزله بین که چون بریزد

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۲۳ - عتاب کردن بهرام با سران لشگر

 

شیر در وقت خنده خون ریزد

کیست کز پیل مست نگریزد

نظامی
 

عطار » خسرونامه » بخش ۶۹ - سپری شدن کار خسرو

 

فلک از مرگ چندین میگریزد

زمین میتازدش تاخون بریزد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند

 

زبانت زین بیان هرگز نریزد

کز او هر لحظهٔ جوهر بریزد

عطار
 

اوحدی » منطق‌العشاق » بخش ۴۷ - حکایت

 

رفیقی گر ز پیوندت گریزد

ازو بگریز، اگر جان بر تو ریزد

اوحدی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت سوم » بخش چهارم - قسمت دوم

 

بر آن سر کاسمان سیماب ریزد

چو سیماب از همه شادی گریزد.

شیخ بهایی
 

ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۷۲ - دیدن هنونت سیتا را و آمدن راون به دیدن سیتا و جاسوسی گرفتن

 

ز نور آن به که سایه در گریزد

و گرنه خون خود هم خویش ریزد

ملا مسیح
 

قائم مقام فراهانی » جلایرنامه » بخش ۲۵

 

کس از امیدگاه خود گریزد

که خون خود به دست خود بریزد؟

قائم مقام فراهانی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۴۱۹

 

ز نمک ندیده بودم که کسی شکر بریزد

نه رطب ز سرو هرگز چو لب تو تر بریزد

خط سبز بی‌سبب نیست که بر لبت نشسته

به شکر لب تو طوطی چو رسید پر بریزد

نکنی ملامت دل که سرشک اوست غماز

[...]

آشفتهٔ شیرازی