گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵

 

آن دم که صبح بینش من بال برگشاد

آن مرغ صبح‌گاه دلم تیز پر گشاد

دولت نعم صباح کن نو عروس‌وار

هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد

وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرف‌نامه » بخش ۲۳ - نامه دارا به اسکندر

 

دبیر آمد و نامه را سر گشاد

ز هر نکته صد گنج را درگشاد

نظامی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳

 

سکندر به پاسخ زبان بر گشاد

ز درج دهن کان گوهر گشاد

امیرخسرو دهلوی
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - رایت سلطان اویس

 

گر در خبیر به زور بازوی حیدر گشاد

بس که ازین قلعه را سایه حی در گشاد

هان که علی رغم بوم باز همایون ظفر

از طرف چتر شاه بال زد و پر گشاد

آنکه به یک زخم داو بازی نراد برد

[...]

سلمان ساوجی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶

 

خیز که پیر مغان میکده را درگشاد

نوبت مستی رسید باده بده برگشاد

دولت جم بایدت سر مکش از خطّ جام

چون خم تجرید را ساقی جان سرگشاد

گر درِ طاعت ببست یار به رویم چه باک

[...]

خیالی بخارایی
 

حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۹ - حکایت

 

ازین نکته قفل از دلم برگشاد

به رخ عالم فیض را درگشاد

حزین لاهیجی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۰ - حکایت

 

بامید گل، باغ را در گشاد؛

بشوق گهر، گنج را سر گشاد

آذر بیگدلی