خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۵
آن دم که صبح بینش من بال برگشاد
آن مرغ صبحگاه دلم تیز پر گشاد
دولت نعم صباح کن نو عروسوار
هر هفت کرده بر دل من هشت در گشاد
وان پیر کو خلیفه کتاب دل من است
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۳ - نامه دارا به اسکندر
دبیر آمد و نامه را سر گشاد
ز هر نکته صد گنج را درگشاد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۶ - گشودن اسکندر دز دربند را به دعای زاهد
یکی منجنیق از نفس برگشاد
که بر قلعهٔ آسمان در گشاد
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
چو شب نافه مشک را سرگشاد
ستاره در گنج گوهر گشاد
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » پاسخ پروانه به پرندگان که او را از سوختن منع میکردند
حاجب لطف آمد و در برگشاد
هر نفس صد پردهٔ دیگر گشاد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۳
سکندر به پاسخ زبان بر گشاد
ز درج دهن کان گوهر گشاد
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۳ - در صفت بهشت شداد گوید
دهان را چو غاری ز هم برگشاد
در گلخن آتش اندر گشاد
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - رایت سلطان اویس
گر در خبیر به زور بازوی حیدر گشاد
بس که ازین قلعه را سایه حی در گشاد
هان که علی رغم بوم باز همایون ظفر
از طرف چتر شاه بال زد و پر گشاد
آنکه به یک زخم داو بازی نراد برد
[...]
خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۶
خیز که پیر مغان میکده را درگشاد
نوبت مستی رسید باده بده برگشاد
دولت جم بایدت سر مکش از خطّ جام
چون خم تجرید را ساقی جان سرگشاد
گر درِ طاعت ببست یار به رویم چه باک
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » صفیر دل » بخش ۱۹ - حکایت
ازین نکته قفل از دلم برگشاد
به رخ عالم فیض را درگشاد
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۰ - حکایت
بامید گل، باغ را در گشاد؛
بشوق گهر، گنج را سر گشاد