فردوسی » شاهنامه » پادشاهی زوطهماسپ » پادشاهی زوطهماسپ
بشد قارن و موبد و مرزبان
سپاهی ز بامین و ز گرزبان
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۱۰
چو میلاد و چون پارس مرزبان
چو پیروز اسپافگن از گرزبان
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۶ - داستان درنهادن شطرنج
همه کاخ پر موبد و مرزبان
ز بلخ و ز بامین و ز کرزبان
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۰ - خراج خواستن دارا از اسکندر
نباشد به خود بر کسی مرزبان
که گوید هر آنچ آیدش بر زبان
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲۱ - شتافتن اسکندر به جنگ دارا
به پاسخ گشادند یکسر زبان
دعا تازه کردند بر مرزبان
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۸ - رسیدن اسکندر به کشور روس
گزارندهٔ شرح آن مرزبان
گزارش چنین آورد بر زبان
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۵۲ - حکایت خصومت غلام و خاتون مرزبان مرو با یکدیگر و بهتان آموختن غلام مر طوطیان را و ظاهر شدن آن بهتان
یکی را نرفتی جز این بر زبان
که شد یار حاجب زن مرزبان
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۶۶
خضر اینجا خاک می لیسد ز شرم ناکسی
من کیم تا تیغ او گردد به خونم ترزبان؟
غمزه اش را خط پشیمان از دل آزاری نکرد
تیغ را پیچیده کی می گردد از جوهر زبان؟
سعی کن کردارت از گفتار باشد بیشتر
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶۰
کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان
شعله می رقصد بهرنگ شمع بزمم بر زبان
جلوهٔ توحید را هر ملتی آیینه است
شاهد معنی نماید در لباس هر زبان
خامشی باشد هنر در کیش ارباب کمال
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۳
گرچه جز ذکرت نمیگنجد حدیثی در زبان
چون نگینم جای نام توست خالیبر زبان
درد عشق و ساز مستوری زهی فکر محال
خار پا چون آتش اینجا میکشد از سر زبان
مزرع اهل سخن شایستهٔ آفات نیست
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۰۴
کرد حرف بینشانم عالمی را تر زبان
همچو عنقا آشیانی بستهام در هر زبان
وصف آن خط شوخیی داردکه در اندیشهاش
میدواند ربشهها موج رک گل بر زبان
بهکه عاشق حسرت دیدار در دل بشمرد
[...]
آذر بیگدلی » دیوان اشعار » حکایات » شمارهٔ ۳۸ - حکایت
باو داد دشنام چون مرزبان
بخیل آمدش این سخن بر زبان