گنجور

عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان

 

بگفت این وز پیش شه به‌در رفت

به‌پای آمد به‌خدمت چون به‌سر رفت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

بگفت این و بدان دهلیز در رفت

برِ آن سرو قد سیم‌بر رفت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۲ - از سر گرفتن قصّه

 

گهی مانند قارون زیر در رفت

گهی چون آتش نمرود بر رفت

عطار
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

عمرم همه با صوت نی و چنگ بسر رفت

وز سیلی عشق آنهمه از گوش بدر رفت

من سوختم از عشق و ترا هیچ خبر نیست

وز ناله من در همه آفاق خبر رفت

این سیل سرشک آخرم از ضعف چنان کرد

[...]

اهلی شیرازی
 

اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹۴

 

رقیب از کوی آن دهقان پسر رفت

بیا ساقی، که مرک از ده بدر رفت

بده جام می صافی که از دل

غبار غم بصد خون جگر رفت

زرشک حال خورشید از شفق پرس

[...]

اهلی شیرازی
 

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر

 

پدر را گر ستم شد کان پسر رفت

ولی او را ستم بیش از پدر رفت

سلیم تهرانی
 

نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش دوم » شمارهٔ ۴۱

 

یاری که وداعم ننمود و بسفر رفت

گو رو بسلامت که ز راه تو خطر رفت

تا پیش نظر بود مرا نور بصر بود

نورم ز بصر رفت چو از پیش نظر رفت

آن شوخ جفا پیشه که هیچم بوداعی

[...]

نورعلیشاه
 

فایز » دوبیتی‌ها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱

 

خداوندا جوانیم به سر رفت

درخت شادکامی بی ثمر رفت

درخت شادکامی عمر فایز

سر شام آمد و بانگ سحر رفت

فایز
 

فایز » ترانه‌های فایز بر اساس نسخه‌ای دیگر » دوبیتی‌ها » شمارهٔ ۳۵

 

خداوندا جوانیم بسر رفت

درخت شادکامی بی ثمر رفت

درخت شادکامی عمر فایز

سرشام آمد و بانگ سحر رفت

فایز
 

اقبال لاهوری » پیام مشرق » بخش ۲۸۴ - آزادی بحر

 

بطی می گفت بحر آزاد گردید

چنین فرمان ز دیوان خضر رفت

نهنگی گفت رو هر جا که خواهی

ولی از ما نباید بی خبر رفت

اقبال لاهوری
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » عارف نامه » بخش ۸

 

دگر باره مهار از دست در رفت

مرا دیگِ سخن جوشید و سر رفت

ایرج میرزا
 
 
۱
۲