گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

بتا تا مرگ جان تو ببرده‌ست

بزرگ امید من با تو بمرده‌ست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۹ - پاسخ دادن رامین ویس را

 

بدین گونه تنم را مهر کرده‌ست

که نیمی سوخته نیمی فسرده‌ست

فخرالدین اسعد گرگانی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۲ - سخنی چند در عشق

 

کسی کز عشق خالی شد فسرده‌ست

گرش صد جان بوَد بی‌عشق مُرده‌ست

نظامی
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل

 

خلل‌ها زین همه دل‌های مُرده‌ست

که دل‌ها را هوا از راه بُرده‌ست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

کسی کوداندت بیرون پردهست

که هر کو در درون شد محو کردهست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

مرا جان و جهان چون زیر پردهست

جهان افروز انگارم که مردهست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۵ - آگاهی یافتن قیصر از آمدن خسرو

 

ترا هرجا که ماهی زیر پردهست

اگر رغبت نمایی عقد کردهست

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۹ - آغاز نامۀ گل بخسرو

 

غلط گفتم که پیه آبه نخوردهست

که بیتو دست سوی آن نکردهست

عطار
 

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » رباعیات » شمارهٔ ۵۸

 

دل بهر تو صد تیغ ملامت خورده ست

صد زخم ز تیغت به قیامت برده ست

در عهد تو چون کسی سلامت طلبد

روزی که تو زاده ای سلامت مرده ست

جامی
 
 
۱
۲