بخش ۲۶ - در ذکر قلبی آنان که دم از ذکر قلبی زنند و بر خود علامات آن نصب کرده آن را از قبیل ذکر خفیه شمارند و ندانند که آن نیز حکم ذکر جهر دارد بلکه ذکر جهر نیز از آن بهتر است زیرا که در ذکر جهر اصل ذکر متحقق است و احتمال غیر آن ندارد به خلاف ذکر خفیه
وان دگر شیخ پیش خلق جهان
کرده خود را علم به ذکر نهان
چشم پوشیده لب فرو بسته
نفس از حرف و صوت بگسسته
پا به دامن کشیده سر در جیب
یعنی افتاده ام به مکمن غیب
پشت و پایی بر این جهان زده ام
خیمه بر اوج لامکان زده ام
گر فقیری ز دور جنبیده
گفته با وی مرید دزدیده
دور شو دور تا ز لجه راز
جانب ساحلش نیاری باز
شیخ بیچاره خود ز وهم و خیال
غرق بحر امانی و آمال
گاهی از فکر زن فتاده به بند
گه فرو مانده در غم فرزند
گه به فکر عمارت خانه
خویشتن را گرفته مردانه
گه به دکان و تیم گشته گرو
بهر تحصیل اجره در تگ و دو
گه به تخمین و ظن گرفته قیاس
دخل حمام و آسیا و خراس
گه فرو رفته در چه کاریز
ز آب آن غله کشته و پالیز
گاهی از دست نفس بدفرمای
از شریعت نهاده بیرون پای
رفته از همت فرومایه
در جوال خیال بی مایه
بر زن و دخترش فکنده نظر
هر یکی را جدا کشیده به بر
دست برده به غبغب پسرش
تا کند یک دو بوسه از شکرش
او درین شغل و عالمی مغرور
گو نشسته ست در مقام حضور
قلب او ذاکر است و لب خاموش
تا لبش آرمیده جان در جوش
ذکر حق را نهفته می گوید
راه دین را نهفته می پوید
ذکر قلبی کند به صدق و صفا
نه لسانی چون ذکر اهل ریا
داد ازین ابلهان گمره داد
منحرف از طریق عقل و سداد
ذکر اینجا کدام وذاکر کیست
بجز آمد شد خواطر چیست
باطنی همچو خانه زنبور
که کنندش فضولیان در شور
هر زمان خاطری چو زنبوری
که کشد نیش بر تن عوری
می رسد زهرناک از چپ و راست
می زند زخم خویش بی کم و کاست
نه شعاری ز خلعت تقوا
نه حصاری ز عصمت مولا
می خورد زخم لیکن افسرده ست
نیست آگه که زخم ها خورده ست
بامدادان کز آفتاب نشور
شود افسردگی ز جانش دور
درد آن زخم ها پدید آید
دل و جانش ز غم بفرساید
پس نه ذکر است آنکه وسواس است
نیست آن فربهی که آماس است
ذکر اگر نیز هست جهر است آن
نیست تریاق بلکه زهر است آن
گرچه بسته دهان ز ذکر بلند
نصب کرده بر آن نشانی چند
چشم پوشیده و لب خاموش
سرفکنده فرو به سینه و دوش
این سراسر فغان و فریاد است
که مرا ذکر خفیه اوراد است
روز تا شب به ذکر می کوشم
ذکر حق را ز خلق می پوشم
لیکن آنجا که عقل بر کار است
این نه اخفاست بلکه اظهار است
گرچه از یک نشانه کرد گذر
کرد بر پا دو صد نشان دگر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد حالتهای نادرست آگاهی و ذکر در میان صوفیان و اهل زهد میپردازد. شاعر شیخانی را توصیف میکند که به ظاهر در جستجوی حقیقت و ذکر الهی هستند، اما در واقع در دام وسواسها، خیالها و نگرانیهای دنیوی گرفتارند. آنها به جای آنکه به یاد خدا باشند، در افکار دنیا، مانند خانواده و مال، غرق شدهاند.
شاعر به وضوح بیان میکند که ذکر واقعی باید از عمق دل و با سمتی صادقانه باشد و نه صرفاً زبانی. او به خطرات تعلقات دنیوی و گمراهیهایی که از آنها ناشی میشود، اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که ذکر باید خالصانه و از روی آگاهی واقعی انجام شود، نه بهخاطر نمایاندن به دیگران. در نهایت، شاعر ملامت میکند که کسانی که در جستوجوی ذکر حقیقی هستند، باید از ظواهر و افکار بیفایده دوری کنند.
هوش مصنوعی: شیخ در برابر مردم، خود را عالم به معارف پنهانی نشان داده است.
هوش مصنوعی: چشمها را بسته و لبها را سکوت کردهام، نفسام از گفتار و صدا جدا شده است.
هوش مصنوعی: پای خود را در دامن کشیدهام و دست در جیب کردهام، به این معنی است که به مکانی پنهان و دور از دسترسی رفتهام.
هوش مصنوعی: من بر این دنیا تأثیر گذاشتهام و در بالاترین نقطهی وجود، اقامت گزیدهام.
هوش مصنوعی: اگر فقیری از دور به حرکت درآید، او را مریدی میپندارند که دزدیده شده است.
هوش مصنوعی: از دور باش تا به عمق دریا نروی و رازهایش را کشف نکنی و به ساحلش بازنگردی.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که انسان روحانی و عارف، علیرغم مشکلات و ناامیدیهایش، در دنیایی از خیالات و آرزوها غرق شده و به نوعی در مسیر امیدواری و آرزوهای نیک زندگی میکند. او شاید در واقعیت دچار چالشها و سختیهایی باشد، اما در ذهن و دل خود به رویاها و امیدها دل خوش کرده است.
هوش مصنوعی: گاهی انسان به خاطر فکر و نگرانیهایش گرفتار میشود؛ مثل زمانی که در فکر همسرش است و در عین حال با اندوه فرزندش نیز دست و پنجه نرم میکند.
هوش مصنوعی: گاهی انسان به فکر ساختن و آبادانی خانه و زندگیاش میافتد و با اراده و استقامت تلاش میکند.
هوش مصنوعی: گاه به دکان و بازار رفته و کار میکنم تا بتوانم به دنبال تحصیل و کسب درآمد باشم.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات با تخمین و حدس به مقایسه هزینههای حمام و آسیاب و خراسان میپردازند.
هوش مصنوعی: گاهی در دل زمین، آب چاهها و قناتها به قدری فرو رفته که زمین برای زراعت و کشت محصولاتی همچون غلات و سبزیجات آماده میشود.
هوش مصنوعی: گاهی اوقات انسان به خاطر خواهشهای نفسانیاش، از راه راست و اصول صحیح زندگی فاصله میگیرد و از قوانین الهی و شرع خارج میشود.
هوش مصنوعی: کسی که از تلاش و اراده پایین است، در دنیای خیالات بیمحتوا و بیارزش غرق شده است.
هوش مصنوعی: او به زن و دخترش نگاه میکند و هر کدام را بهطور جداگانه در آغوش گرفته است.
هوش مصنوعی: پدر دستش را به زیر چانه پسرش میزند تا بوسهای شیرین از او بگیرد.
هوش مصنوعی: او در این کار و دنیا به خود بزرگ بینی افتاده و گویی در جایگاه خاصی نشسته است.
هوش مصنوعی: دل او همواره در ذکر و یاد خداست، اما زبانش ساکت است. تا وقتی که آن لبهایش آرام گیرد، جانش در التهاب و شور و شوق به سر میبرد.
هوش مصنوعی: ذکر خدا را به طور پنهان بیان میکند و مسیر دین را به صورت زیرپوستی دنبال میکند.
هوش مصنوعی: انسان باید یاد خدا را با قلبی خالص و با همان صداقت و صفایی که در درون خود دارد انجام دهد، نه به طور زبانی و ظاهری مانند افرادی که به خاطر ریا و نمایش این کار را میکنند.
هوش مصنوعی: در اینجا صحبت از افرادی میشود که به دلیل نادانی و بیخبری، از راه صحیح و منطقی خود منحرف شدهاند. این افراد به نوعی در زندگی یا فکر خود دچار خطا و اغتشاش هستند.
هوش مصنوعی: در اینجا، موضوع یادآوری و یادکردن مطرح است و سوال این است که چه چیزی را باید یاد کرد و کسانی که این کار را انجام میدهند چه کسانی هستند. به عبارت دیگر، به این فکر میکند که این یادآوریها چه معنایی دارند و چه کسانی به این یادآوریها مشغول هستند.
هوش مصنوعی: یک باطن که شبیه خانه زنبور است، با فضولیهای دیگران در هم میآمیزد و دچار آشفتگی میشود.
هوش مصنوعی: هر وقت خاطرهای مانند زنبوری به جان آدم مینشیند و درد و رنج را به او منتقل میکند.
هوش مصنوعی: زخمی که بر پا میخورد از همه طرف میرسد و دردی که به انسان وارد میکند، بدون هیچ گونه کم و کاستی است.
هوش مصنوعی: نه لباس و زینتی از تقوا دارم، و نه حفاظی از عصمت و پاکی.
هوش مصنوعی: او زخمهایی را تحمل کرده، اما به نظر میرسد که روحش افسرده است و از دردهای خود بیخبر است.
هوش مصنوعی: صبح، هنگامی که خورشید طلوع کند، غم و اندوه از دلش دور میشود.
هوش مصنوعی: درد زخمها در دل و جان او نمایان میشود و او از غم و اندوه نابود میگردد.
هوش مصنوعی: کسی که وسواس دارد، در حقیقت از یاد خدا غافل است و آن کسی که به ظاهر بزرگ و فربه میرسد، در باطن به ضعف و آماس دچار است.
هوش مصنوعی: اگر ذکر را با صدای بلند و به صورت ظاهری بگوییم، این کار واقعاً اثر مثبتی ندارد و به جای اینکه داروی شفابخشی باشد، میتواند مضر و کشنده باشد.
هوش مصنوعی: اگرچه زبانش بسته است و نمیتواند دربارهٔ موضوعات مهم صحبت کند، اما نشانههایی بر روی آن وجود دارد که به چیزهای مهم اشاره میکند.
هوش مصنوعی: سکوتی عمیق و نوعی خضوع را به تصویر میکشد؛ فردی که به آرامی نگاهش را پایین انداخته و لبهایش بستهاند، نشانهای از فروتنی و درونگرایی به نمایش میگذارد. حالت سر نیز نشاندهنده تأمل و اندیشهای عمیق است که بر سینه و دوش او سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: اینجا پر از ن cries و سر و صداست و من در دل این فریادها، یاد دعاهای پنهانی را در ذهن دارم.
هوش مصنوعی: روز تا شب به یاد خدا مشغولم و ذکر او را از دیگران پنهان میکنم.
هوش مصنوعی: اما در جایی که عقل دخالت دارد، این رفتار پنهان نیست بلکه نشان دادن است.
هوش مصنوعی: هرچند از یک نشانه عبور کرد، اما بر پا دوصد نشان دیگر وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.