نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲ - در توحید باری
جهت را شش گریبان در سر افکند
زمین را چار گوهر در برافکند
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۵ - شنیدن خسرو از اوصاف شِکر خانمِ اسپهانی (اصفهانی)
شهنشه شرم را برقع برافکند
سخن لَختی به گستاخی درافکند
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹۰ - زفاف خسرو و شیرین
کمان ابروان را زه برافکند
بدان دل کاهوی فربه در افکند
عطار » الهی نامه » بخش چهارم » (۱) حکایت سرپاتک هندی
روان شد کودک و چادر برافکند
که تا خود را بدان منظر درافکند
عطار » خسرونامه » بخش ۲ - در نعت سیدالمرسلین خاتم النبیین صلی اللّه علیه و آله و سلم
چو تشریف لعمرک بر سر افکند
دو گیسوی مسلسل در برافکند
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۴۰
تا باد سعادت ز محمد خبر افکند
زان مردی و زان حمله شقاوت سپر افکند
از حال گدا نیست عجب گر شود او پست
تیغ غم تو از سر صد شاه سر افکند
روزی پسر ادهم اندر پی آهو
[...]
مولانا » مجالس سبعه » المجلس الثانی » مناجات
از حال گدا نیست عجب، گر شود او پست
تیغ غم تو از سر صد شاه، سرافکند
روزی پسر ادهم، اندر پی آهو
مانند صبا مرکب شبدیز درافکند
دادیش یکی شربت، کز لذت بویش
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۲۷ - کشته شدن دیو به دست جمشید
به تیغ دیگرش از پا درافکند
به زخمی دیگرش از تن سر افکند
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۴ - پایه معراج سخن را از قمه عرش گذرانیدن و به اول درجه از درجات معارج قدر او صلی الله علیه و سلم رسانیدن
بهرام ز دست خنجر افکند
زیر سم مرکبت سرافکند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۱۴
تا حسن گلو سوز تو در جان شرر افکند
در سینه من داغ مکرر سپر افکند
من خرده جان را چو شرر باختم اینجا
پروانه درین راه اگر بال و پر افکند
تا سبزه وگل هست ز می توبه حرام است
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۴
در باغ چو گل برخ جانان نظر افکند
فریاد که روز سیهم در بدر افکند
بزدود ز لوح دل ما نقش دویی را
بیرنگی او آمد و رنگ دگر افکند
آن سر مگو را که به عشقش شده تفسیر
[...]