فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اندر آفرینش عالم
چو دریا و چون کوه و چون دشت و راغ
زمین شد به کردار روشن چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۵
چو خورشید برزد سر از تیره راغ
زمین شد به کردار روشن چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۴
چو خورشید برزد سر از کوه و راغ
زمین شد به کردار زرین چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۲۳
چو بر زد سر از کوه روشن چراغ
چو دیبا فروزنده شد دشت و راغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام گور » بخش ۱۰
برین گونه تا شید بر پشت راغ
برآمد جهان شد چو روشن چراغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
در و دشت و پالیز شد چون چراغ
چو خورشید شد باغ و چون ماه راغ
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۹
دگر روز چون سیمگون گشت راغ
پدید آمد آن زرد رخشان چراغ
فردوسی » شاهنامه » داستان کاموس کشانی » بخش ۵
چو دریای خون شد همه دشت و راغ
جهان چون شب و تیغها چون چراغ
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۳
دگر روز چون خور برآمد ز راغ
نهاد از بر چرخ زرین چراغ
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۷
طلایه مدارند و شمع و چراغ
یکی سوی دشت و یکی سوی راغ
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۲۳
از آن خرمی دشت و آن شهر و راغ
شمرها و پالیزها چون چراغ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۳ - رزم سوم گرشاسب با خسرو هندوان
چو بنوشت شب فرش زربفت راغ
همه گنبد سبز شد پر چراغ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۸ - گشتن گرشاسب با مهراج گرد هند
همان جا شب تیره بر دشت و راغ
یکی روشنی دید همچون چراغ
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۹ - صفت جزیره دیگر
بُدی دودگون روز بر دشت و راغ
شب از دور درتافتی چون چراغ
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۴۶ - این سخن چند،مصنف در باب خود و نیرنگ روزگار گوید
گرم روغنی بودی اندر چراغ
وزین نیک و بد نیز چندی فراغ
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
بدان گونه تا مهر زرین چراغ
برافروخت بر روی هامون و راغ