فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
کنون ما به نزد شما آمدیم
سراپرده و گاه و خیمه زدیم
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۷
از این کار خسرو به بیرون شدیم
سوی کار لهراسب بازآمدیم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
به شمشیر این مرز را بستدیم
جهانی ز خنجر به هم بر زدیم
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش
به نزدیک مرز شما آمدیم
بدین بوم و بر چند گه دم زدیم
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۱ - نامه نوشتن کوش به سوی مانوش
جهان از بداندیش خود بستدیم
همان تازیان را بهم برزدیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۶۹
آتشی نو در وجود اندرزدیم
در میان محو نو اندرشدیم
نیک و بد اندر جهان هستی است
ما نه نیکیم ای برادر نی بدیم
هر چه چرخ دزد از ما برده بود
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰۵
از ما مشو ملول که ما سخت شاهدیم
از رشک و غیرت است که در چادری شدیم
روزی که افکنیم ز جان چادر بدن
بینی که رشک و حسرت ماهیم و فرقدیم
رو را بشو و پاک شو از بهر دید ما
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم
بار دیگر ما به قصه آمدیم
ما از آن قصه برون خود کی شدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۵۰ - مرتد شدن کاتب وحی به سبب آنک پرتو وحی برو زد آن آیت را پیش از پیغامبر صلی الله علیه و سلم بخواند گفت پس من هم محل وحیم
سبزهها گویند ما سبز از خودیم
شاد و خندانیم و بس زیبا خدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۰۰ - کشیدن موش مهار شتر را و معجب شدن موش در خود
سروری چون شد دماغت را ندیم
هر که بشکستت شود خصم قدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۳ - دعوت باز بطان را از آب به صحرا
کز جهان زنده ز اول آمدیم
باز از پستی سوی بالا شدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۰۲ - دعا و شفاعت دقوقی در خلاص کشتی
طالب حیرانی خلقان شدیم
دستِ طمع اندر الوهیت زدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۹۵ - گفتن شیطان قریش را کی به جنگ احمد آیید کی من یاریها کنم وقبیلهٔ خود را بیاری خوانم و وقت ملاقات صفین گریختن
تا بخوردیم آن دم تو و آمدیم
تو بتون رفتی و ما هیزم شدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۰۶ - تفسیر یا جبال اوبی معه والطیر
مطربان خواهی و قوال و ندیم
کوهها را پیشت آرد آن قدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۷ - تفسیر این آیت کی ان تستفتحوا فقد جائکم الفتح ایهای طاعنان میگفتید کی از ما و محمد علیه السلام آنک حق است فتح و نصرتش ده و این بدان میگفتید تا گمان آید کی شما طالب حقاید بی غرض اکنون محمد را نصرت دادیم تا صاحب حق را ببینید
ما هم از ایام بختآور شدیم
بارها بر وی مظفر آمدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۵ - تفسیر أَسْفَلَ سافِلینَ إِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنونٍ
ز آب شور و مهلکی بیرون شدیم
بر رحیق و چشمهٔ کوثر زدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۷۸ - انابت آن طالب گنج به حق تعالی بعد از طلب بسیار و عجز و اضطرار کی ای ولی الاظهار تو کن این پنهان را آشکار
در عدم ما مستحقان کی بدیم
که برین جان و برین دانش زدیم
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۰۷ - دیدن ایشان در قصر این قلعهٔ ذات الصور نقش روی دختر شاه چین را و بیهوش شدن هر سه و در فتنه افتادن و تفحص کردن کی این صورت کیست
ز امر شاه خویش بیرون آمدیم
با عنایات پدر یاغی شدیم