×
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲۵ - در صفت دل فرماید
در این چاه بلا پخته شدستی
چه گویم کاین زمان مرده بُدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۷ - در سؤال کردن پیر از ابلیس در پاکی در لعنت و نافرمانی کردن فرماید
چه بودت کاین چنین در کین شدستی
که اوّل عین هر تمکین بدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۵۵ - در پیدا آوردن حوّا از پهلوی چپ آدم در نمودار سیر کل فرماید
ز بی مغزی چرا ابله شدستی
مگر اوّل تو هم ابله بُدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۰۲ - در ترک صفت صورت و یکتا بودن فرماید
دمی اینجایگه بیشک ز دستی
کز آن دم اوّل و آخر بدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۷ - قصّه منصور و عیان او بهر نوع فرماید
تو زان گلشن در اینجا آمدستی
هم از این گلخنی روشن شدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۱ - تمامی اشیا از یک نور واحدند
ز یک جوهر چنین تابان شدستی
ولیکن تا چنین باشد بدستی
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۳۳ - پرسش از بایزید بسطامی که حق را کجا توان دید (ادامه)
دوئی برداشتی تا کل شدستی
که از اصلت حقیقت کل بدستی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۱۹
اگر او ماه منستی شب من روز شدستی
اگر او همرهمستی همه را راه زدستی
وگر او چهره مستی به سر دست بخستی
ز کجا عقل بجستی ز کجا نیک و بدستی
وگر او در صمدیت بنمودی احدیت
[...]