ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۵۱ - راندن پیر، کوش را، و پشیمان شدن کوش
همانا که دیر است تا ایدر است
هم از بهر کاری به رنج اندر است
خاقانی » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ۴۵
گرچه خاقانی از اصحاب فروتر بنشست
نتوان گفت که در صدر تو او کم قدر است
صدر تو دایرهٔ جاه و جلال است مقیم
در تن دایره هرچا که نشینی صدر است
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۹ - در اینکه چرا اسکندر را ذوالقرنین گویند
گمان بودشان کانچه قرنش دراست
نه فرخ فرشته که اسکندر است
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۱ - موعظه در مذمت توجه نمودن به دنیا و نقصان آن و صحبت مردان حق و فایدهٔ آن
راستی در دین احمد ز آن در است
راست است آنکو مطیع حیدراست
سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۴۰ - گفتار اندر حذر از دشمنی که در طاعت آید
مگو دشمن تیغ زن بر در است
که انباز دشمن به شهر اندر است
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳۹
ترا به دین و دیانت درون بپاید راست
که کارهاست چو دین و دیانت آید راست
نماید ار کم خویشت فزون، مشو خوش، زانک
یکی به دیده احول دو می نماید راست
تو دیده راست کن، از کج روی مرنج که پیر
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم
میل دریا که دل تواند اندر است
آن طبیعت جانت را از مادر است
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۵۴ - شفایی اصفهانی
آن که شوقت براش در بدر است
از تو پنهان به خانهٔ تو در است
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۹ - ذکر آمدن لشگر به خیمه گاه
الله او را خود چه در آتش، در است؟
نه سمندر، نه خلیل آذر است
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۵۱۰ - الولایه الکبری
هم آثارش بظاهر شرح صدر است
زرب نورت هلالی یا که بدر است
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۸۳ - حرکت فرمودن موکب همایون امام(ع)از مکه به طرف کوفه به روایت عبدالله بن سنان
یکی گفت عباس این صفدر است
که در زور و بازوی چون حیدراست