گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۵۳

 

نشستم به آموی تا پاسخم

بیارد مگر اختر فرخم

فردوسی
 

عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۲۰ - پیمان بستن ورقه و گلشاه

 

که من بی تو چون ماهیی بر شخم

بسان گنه کار در دوزخم

عیوقی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۲۶ - عشق کوش به نگارین و کشتن او

 

نه آن کرد روزی که بیند رخم

نه یاور فرستاد و نه پاسخم

ایرانشان
 

عطار » مختارنامه » باب بیست و هفتم: در نومیدی و به عجز معترف شدن » شمارهٔ ۱۲

 

گر من فلکم به مرتبت ور ملخم

در حضرت آفتاب حق کم ز یخم

صدبار و هزار بار معلومم شد

کز هیچ حساب نیستم چند چخم

عطار
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

شبها ز دم هوا فسرده چو یخم

زانو به شکم کشیده همچون ملخم

چنبر شده ام چنان که می نشناسد

کس موی زهار را زموی زنخم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر پنجم - قسمت اول » بخش چهارم - قسمت دوم

 

شبها ز دم هوا فسرده چو یخم

زانو به شکم کشیده همچون ملخم

شیخ بهایی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۹

 

ما را چه که گربه می کند تخم

ما را چه که گاو می زند شخم

ادیب الممالک
 

ایرج میرزا » مثنوی‌ها » زهره و منوچهر » بخش ۳

 

سیر ندیده نظری در رُخَم

شاد نگشته دلی از پاسُخَم

ایرج میرزا
 

ملک‌الشعرا بهار » مثنویات » شمارهٔ ۷۴ - رنج و گنج

 

قضا را در آن‌ سال‌ از آن خوب شخم

ز هرتخم برخاست هفتاد تخم

ملک‌الشعرا بهار