فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۵
بگشتاسپ گفت آن زمان جنگجوی
که تا زندهای زین جهان بهر جوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۲
ز خون جوانان پرخاشجوی
به رخ بر نهاد از دو دیده دو جوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
ازان پس مرا پیشه فرمان و جوی
کنون از من این کدخدایی مجوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۲ - داستان نوشزاد با کسری
تو از تیرگی روشنایی مجوی
که با آتش آب اندر آید به جوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۳ - داستان بوزرجمهر
که گر گل نبوید به رنگش مجوی
کز آتش بروید مگر آب جوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۷ - داستان طلخند و گو
ز زخم دوشاه آن دو پرخاشجوی
همی خون و مغز اندر آمد به جوی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۴
تو با دشمن بدکنش رزم جوی
که با آتش آب اندر آری به جوی
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۳
سپهبد چو اغریرث جنگجوی
که با خون یکی داشتی آب جوی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
به هر جایی که بنشست آن و فاجوی
همی راند از سرشک دیدگان جوی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۰۳ - نالیدن ویس از رفتن رامین و از دایه چاره خواستن
پس اکنون چاره و درمان خود جوی
که هم تخمست و هم آبست و هم جوی
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۳ - در انجام کتاب گوید
تو دریایی و من مرد گهر جوی
ز تو جویم گهر نز چشمه و جوی
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷ - داستان رستم پور زال در هفت ده سالگی و جنگ کردن او با ببر بیان قسمت دوم
بدو دیو گفت ای گو نامجوی
چرا آمدستی در این جنگجوی
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۱۳ - رسیدن فرامرز به یاری شیروی
یل پر منش مهتر نامجوی
دلاور فرامرز پرخاشجوی
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان
سواران چو کشتی از آن نامجوی
روان کرده از خون به هر جای جوی
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان
بترسید ازو پهلو رزم جوی
کمان کرد بیرون گو کینه جوی
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۹ - رسیدن نامه هیتال شاه بارژنگ شاه گوید
چه گوئی تو ای گرد پرخاشجوی
کنم آشتی یا شوم رزمجوی