گنجور

عطار » الهی نامه » بخش دوم » (۳) حکایت سلیمان داود علیهما السلام با مور عاشق

 

تو منگر در نهاد و نبیت من

نگه کن در کمال همت من

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۵۱ - در عین العیان توحید گوید

 

جهانی منتظر بر رحمت من

که تا کی باز یابند قربت من

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۵۹ - وقال ایضاً یمدحه

 

ای بهنگام شداید کرمت عدّت من

وی بهر حال مربّی و ولی نعمت من

تیغ زرّین بستانم زکف حاجب شمس

شحنۀ هیبتت ار زانکه دهد رخصت من

نوبهارست و نسیم و سحر و آب روان

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷۹

 

من و محنت تو زهی راحت من

چه راحت که بخت من و دولت من

چو من با تو باشم زهی راحت تو

اگر این نباشد زهی محنت من

به دشنام من رنجه گشتی شنیدم

[...]

کمال خجندی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۶۴

 

گفتم شاهم گفت که از دولت من

گفتم ماهم گفت که از طلعت من

گفتم خواهم که پادشاهی گردم

گفتا گردی ولیکن از خدمت من

شاه نعمت‌الله ولی
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۲۱

 

من که باشم که بود لایق تو خدمت من

تو اگر بنده نوازی بکنی دولت من

به همین مژده ز خوان کرمت خوشنودم

که غم عشق تو شد روز ازل قسمت من

به هوای خط تو مشک‌فشان خواهد شد

[...]

خیالی بخارایی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۳۹ - رفتن شاه پیش گدا و بشارت تخت‌نشینی

 

کین بود رشتهٔ ارادن=ت من

چون گرفتم زهی سعادت من!

هلالی جغتایی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۴

 

میرم ز هجر و گویم، یا رب به حسرت من

کز داغ دل مسوزان، کس را به محنت من

هنگام نزع این است، مقصود من که گر یار

چیزی اگر نگردد، فهم از اشارت من

خوش ساعتی که می کرد، منعم ز گریه، محرم

[...]

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۲۳

 

شکارگاه معانی است کنج خلوت من

زه کمان شکارم کمند وحدت من

خدنگ خامه چو پر از بنان من یابد

خطا نمی شود از صید تیر فکرت من

زدور گردی جائی روم بدشت خیال

[...]

کلیم