سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۷۲ - پاسخ دادن کید هندی،فرامرز را(و) دین یزدان پذیرفتن او
ترا یک خدا هست ما صدخدا
همان پاک و پاکیزه ماند به جا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۸۴ - پاسخ دادن برهمن و پذیرفتن برهمن کید هندی با جمله هندوستانیان،دین یزدان را از گفته فرامرز پور رستم
به قدرت برآورد فرش و سما
شب و روز و خورشید فرمانروا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۹۶ - لشکرکشیدن رای هندی به جنگ فرامرز و رفتن فرامرز به رسم فرستاده،نزدیک رای
به پای خود اندر دم اژدها
خردمند رفتن ندارد روا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۰۹ - گذشتن فرامرز از آب و رزم کردن با مهارک
چنین گفت روشن دل رهنما
که گر نام جویی مترس از بلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۲۴ - دیدن فرامرز،دختر شاه کهیلا
ببود آن شب اندر بر دلربا
چو خورشید تابان برآمد ز جا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را
چو تنگ اندر آمد سوی اژدها
سیه مار تند اندر آمد ز جای
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۵ - کشتن فرامرز،اژدها را
بیامد پس پشت نر اژدها
نهاد از بر چرخ دام بلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
نیندیشد از شیر و نر اژدها
نترسد ز سختی و روز بلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۷ - رفتن فرامرز به قیروان و پذیره شدن شاه قیروان،او را
دو شیر و دو گرگست و یک اژدها
که گیتی از ایشان شود پربلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را
چه شیر و چه گرگ و چه نر اژدها
کز ایشان زمین و زمان در بلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۳۸ - نصیحت کردن ایرانیان،فرامرز را
نرفتست و هرگز نیارد روا
همیدون شدن در دم اژدها
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را
به خود بربجنبید نر اژدها
پراکنده شد زهرش اندر هوا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۰ - کشتن فرامرز،اژدها را
رمید و نشد پیش نر اژدها
ز گردش نهان گشت روی هوا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۵ - دیدن فرامرز،بازارگان و گفتن او به فرامرز از سیمرغ
ز ناگاه کشتی ز باد بلا
بپیچید و شد در دم اژدها
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۵ - دیدن فرامرز،بازارگان و گفتن او به فرامرز از سیمرغ
مگر پاک یزدان فرمان روا
مرا داد خواهد ز سختی رها
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۵ - دیدن فرامرز،بازارگان و گفتن او به فرامرز از سیمرغ
بدان تا من از روزگار بلا
به فر و به بخت تو گردم رها
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۴۹ - رسیدن فرامرز به ملک باختر
یکی نیزه در دست چون اژدها
شده گرد اسبش به روی از هوا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۲ - رسیدن فرامرز به کلان کوه و جنگ با دیوان
سنان بود ماهی کمند اژدها
وزو تیر پران چو مرغ از هوا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۶ - عاشق شدن فرامرز بر دختر شاه پریان
نه اندیشه از دیو و از اژدها
نه از تیر و شمشیر و گرز و بلا
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
جوان سرافراز فرمانروا
ازو بند بگشاد و کردش رها