گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۳

 

تو با شهریار آشنایی مکن

خریده نداری بهایی مکن

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۷۷ - در صفت سفر

 

ز بهر گلو پارسایی مکن

به خوان کسان کدخدایی مکن

اسدی توسی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر

 

ز پاکان چو پاکی جدایی مکن

نمرده زمین آزمایی مکن

نظامی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۴۳

 

بپوش آن رخ و دلربایی مکن

دگر با کسی آشنایی مکن

بچشم سیه خون مردم مریز

بروی چو مه دلربایی مکن

ز من پند بنیوش و دیگر چو شمع

[...]

سیف فرغانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۳

 

خوی آتش پیشه را تعلیم خود رایی مکن

جلوه را هم چون نگاه گرم هر جایی مکن

هستیم را آفت رشکی پریشان می کند

هر سر موی مرا مجنون صحرایی مکن

خاطر ما از خیال رشک می گیرد غبار

[...]

اسیر شهرستانی
 

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۴

 

دیده را روشن سواد سطر بینایی مکن

عقل را دیوانه زنجیر دانایی مکن

پرتو فانوس دارد خلوت سوز درون

عشق را بدنام کردی خو به تنهایی مکن

شمع را تا سرنوشت صبح روشن شد گداخت

[...]

اسیر شهرستانی