فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۵ - آمدن شاه موبد از روم و رفتن به دز اشکفت دیوان نزد ویس
نبینی کابر پیوسته برآید
چو باران زو ببارد برگشاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
ز کوه غور گر آب تو زاید
به جای آب زین پس خون نماید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۷ - سپردن موبد ویس را به دایه و آمدن رامین در باغ
چنان دانم که او آنجا نپاید
هم امشب وقت شبگیر او بیاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
چو آهرمن شما را ره نماید
در بسته شما را کی بپاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
بسا روزا که در گیتی برآید
چنین زیبا رخی دیگر نزاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
مخور زنهار شاها کت نباید
یکی روز این خورش جان را گزاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
توم کاهی و یزدانم فزاید
توم بندی و دادارم گشاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
نه زاندوه تو دی با تو بیاید
نه از تیمار تو فردا بپاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
مگر یکروز طوفانی درآید
ترا با خانه ناگه دررباید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
همی گویند چون او کس چه باید
که در گوهر برادر را نشاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۰ - نصیحت کردن بهگوى رامین را
همی کن همچنین تا خود چه آید
جهان بازیت را بازی نماید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۲ - پاسخ دادن ویس موبد را
ترا دادهست یزدان هرچه باید
هنرهایی که اورنگت فزاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
به گیتی نیز شب آبستن آید
نداند کس که فردا زو چه زاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
نپندارم که چون یارم رباید
دگر ره روی او یا من نماید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۳ - رفتن رامین به گوراب و دور افتادن از ویس
سزد گر خواب در چشمم نیاید
سزد گر صبر در جانم نپاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۷ - رسیدن پیگ رامین به مرو شاهجان و آگاه شدن ویس از آن
مرا چون از تو آمد درد شاید
که درمانم کنون هم از تو آید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۹ - بیمار شدن ویس از فراق رامین
ز بدبختی بجز مرگم نباید
چو من بدبخت را خود مرگ شاید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۱ - نامه اول در صفت آرزومندى و درد جدایى
مرا خود با فراقت خواب ناید
وگر آید خیالت دَررُباید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۲ - نامهء دوم دوست را به یاد داشتن و خیالش را به خواب دیدن
وگر خورشید بینم چون برآید
مرا خورشید روی تو نماید
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۳ - نامهٔ سوم اندر بدل جستن به دوست
ز دیگر کس مرا سودی نیاید
کسی دیگر به جای او نشاید