گنجور

حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۶

 

ما بدین در نه پِیِ حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه این جا به پناه آمده‌ایم

رهروِ منزلِ عشقیم و زِ سرحدِّ عَدَم

تا به اقلیمِ وجود این همه راه آمده‌ایم

سبزهٔ خطِّ تو دیدیم و زِ بُستانِ بهشت

[...]

حافظ
 

ابن حسام خوسفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲

 

گرچه بس منفعل از شرم گناه آمده‌ایم

تکیه بر مرحمت لطف اله آمده‌ایم

دست در دامن ملاح عنایت زده‌ایم

ما بدین بحر نه از بحر شناه آمده‌ایم

رقم جرم و گناه از صفحات عملم

[...]

ابن حسام خوسفی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۴ - تتبع خواجه

 

ما به میخانه پی دفع گناه آمده‌ایم

یعنی از زهد ریایی به پناه آمده‌ایم

سر به کونین نیاریم فرو از دو قدح

چو بگوییم پی حشمت و جاه آمده‌ایم

روی چون بر ره میخانه نهادیم مزن

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۶۶۷

 

گرچه با کوه گرانسنگ گناه آمده‌ایم

لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمده‌ایم

بر سیه‌کاری ما هر سر مویی است گواه

گرچه خاموش ز اقرار گناه آمده‌ایم

نیستم از کرم بحر چو عنبر نومید

[...]

صائب تبریزی
 

قدسی مشهدی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۲

 

از ازل کشته آن طرز نگاه آمده‌ایم

صد گره در دل ازان زلف سیاه آمده‌ایم

بر سر کوی تو هر صبح چو آیینه مهر

همه تن چشم شده محض نگاه آمده‌ایم

موسی وادی عشقیم که تا طور وصال

[...]

قدسی مشهدی
 

رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۲۲ - حافظ شیرازی قُدِّسَ سِرُّه

 

رهروِ منزل عشقیم وز سرحدِّ عدم

تا به اقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

با چنین گنج که شد خازن او روحِ امین

به گدایی به درِ خانهٔ شاه آمده‌‌ایم

سبزهٔ خطّ تو دیدیم ز بستانِ بهشت

[...]

رضاقلی خان هدایت
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - همچنین

 

به سر کوی تو با حال تباه آمده‌ایم

ز پی دعوی عشق تو گواه آمده‌ایم

همچو سیاره به دنباله ماه آمده‌ایم

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

[...]

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - همچنین

 

به سر کوی تو با حال تباه آمده‌ایم

ز پی دعوی عشق تو گواه آمده‌ایم

همچو سیاره به دنباله ماه آمده‌ایم

ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمده‌ایم

صامت بروجردی
 

صامت بروجردی » کتاب التضمین و المصائب » شمارهٔ ۱۳ - همچنین

 

از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم

به طلبکاری آن مهر گیاه آمده‌ایم

تا باقلیم وجود این همه راه آمده‌ایم

به گدایی به در خانه شاه آمده‌ایم

که در این بحر کرم عرق گناه آمده‌ایم

[...]

صامت بروجردی
 

اقبال لاهوری » زبور عجم » بخش ۵۸ - ما که افتنده‌تر از پرتو ماه آمده‌ایم

 

ما که افتنده‌تر از پرتو ماه آمده‌ایم

کس چه داند که چسان این همه راه آمده‌ایم

با رقیبان سخن از درد دل ما گفتی

شرمسار از اثر ناله و آه آمده‌ایم

پرده از چهره برافکن که چو خورشید سحر

[...]

اقبال لاهوری