×
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱
نه من جنگ را آمدم تازیان
به پیلان و کوس و تبیره زنان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۱
بگفتند کین برف و باد دمان
ز ما بود کامد شما را زیان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۱
نبینی بدواندر ایوان و خان
مگر پوشش از ماهی و استخوان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۳
به تو حاجت آنستم ای مهربان
که بیدار باشی و روشنروان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۴۳
نگر تا که بینی به گرد جهان
که او نیست از مرگ خستهروان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۳
شبانان بدندی و گر ساربان
همه ساله با رنج و کار گران
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۰
که نشنید کاسکندر بدگمان
چه کرد از فرومایگی در جهان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۱۲
بترسید زان لشکر اردوان
شدند اندرین یک سخن همزبان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اشکانیان » بخش ۲۰
همان روستایی دو مرد جوان
که بودند روزی ورا میزبان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اردشیر » بخش ۱۴
چو دین را بود پادشا پاسبان
تو این هر دو را جز برادر مخوان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور پسر اردشیر سی و یک سال بود » بخش ۲
بپردخت شاپور گنجی بران
که زان باشد آسانی مردمان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهرام نوزده سال بود » پادشاهی بهرام نوزده سال بود
کنون کار بهرام بهرامیان
بگویم تو بشنو به جان و روان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۳
چو بشنید پاسخ هم اندر زمان
ز پرده بیامد بر دژ دوان
۱ بیت
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۶
دو اسپ و دو گوپال و تیر و کمان
به پیش تو آرم به روشن روان
۱ بیت
تعداد کل نتایج: ۱۳۵۶۴