ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٢۴٠
ببزم آصف جمشید رتبت
گهی کابن یمین از پا نشیند
ندارد خویشتن را در مضیقی
ز نا اهلی اگر ادنا نشیند
فروتر پایه دارد مرد نادان
[...]
امیر شاهی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰
سرو تو مگر ز پا نشیند
کاین دل نفسی بجا نشیند
من بودم و دل، تو بردی آن نیز
خود گو که غمت کجا نشیند؟
هر کس که شبی نشست با تو
[...]
شاهدی » دیوان فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۳
دل بی غم تو چرا نشیند
جز دل غم تو کجا نشیند
گردی که ز نعل مرکبت خاست
در دیده چو توتیا نشیند
از بهر غبار خاک کویت
[...]
هلالی جغتایی » صفات العاشقین » بخش ۳۳ - حکایت آن عاشق که چون در وصال شکر نگفت محنت فراق کشید و چون در فراق شکر گفت بدولت وصال رسید
بهر کس باشد و هر جا نشیند
چو آید در دلم تنها نشیند
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۶
آن نیست که دل به جا نشیند
تا سر ننهد ز پا نشیند
رویی که ظهور حسن خواهد
در منظر چشم ما نشیند
تیر تو نشسته در دل تنگ
[...]
کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۲
هر کس بتو دلربا نشیند
بسیار ز خود جدا نشیند
همچون هدفم سفید شد چشم
تا ناوک تو بجا نشیند
از بس تنگست بزم وصلت
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۴۰۴
از جای خود نخیزد، بهر تواضع خضر
آن کس که در ره او، چون نقش پا نشیند
خواهد قراردادن، حق را به مرکز خود
روزی که همچو مژگان، بر چشم ما نشیند
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۷۲
آفاق جا ندارد همت کجا نشیند
سنگ از نگین براید تا نام ما نشیند
جایی که خاک باشد پشت و بلند هستی
تا چند سایه بالد یا نقش پا نشیند
تاب و تب نفسها از یکدگر جدا نیست
[...]
رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۲
هر کس به ره وفا نشیند
بر خاک سیه چو ما نشیند
ثابت قدم آنکه در ره عشق
بر خاک چو نقش پا نشیند
یک لحظه نشیند آنکه با تو
[...]
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » روضهٔ دوم در ذکر فضلا و محقّقین حکما » بخش ۴۹ - شرف یزدی
گو از سر هر دو کون برخیزد
هر کس که میان ما نشیند
چون در همه جا بجز تو کس نیست
در صومعه کس چرا نشیند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۲ - نوری مازندرانی
ز تنها گر تنی تنها نشیند
نشیند با خدا هرجا نشیند
ز خود تنها نشین نوری که سهل است
اگر تنها کس از تنها نشیند
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۲ - نوری مازندرانی
ز تنها گر تنی تنها نشیند
نشیند با خدا هرجا نشیند