فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۶
بدو گفت اکنون چو فرمان دهی
بدین راز من دل گروگان دهی
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شاپور ذوالاکتاف » بخش ۱۱
به یک تن ده از روم تاوان دهی
روان را به پیمان گروگان دهی
قطران تبریزی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه ابوالخلیل جعفر
دشمنان را جان ستانی دوستان را جان دهی
ریک هامون را بخنجر گونه مرجان دهی
درد و انده بدسگالان را بکوه و در دهی
زر و گوهر نیکخواهان را بگنج و کان دهی
رنج و راحت خلق را از کوشش و بخشش دهی
[...]
عطار » منطقالطیر » جواب هدهد » حکایت شیخ سمعان
جان فشانم بر تو گر فرمان دهی
گر تو خواهی بازم از لب جان دهی
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت جنید که سر پسرش را بریدند
گر تو عمری در جهان فرمان دهی
هم بسوزی هم بزاری جان دهی
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۳ - در حقیقت معنی «لا مُؤَثِّرَ فِي الوُجودِ اِلَّا الله» که صرف توحید است
گه تقی را با نقی ایمان دهی
گه به عسگر معنی قرآن دهی
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثالث: فی ما یتعلق باحوال الباطن و المرید » شمارهٔ ۲۴۰
تا جان خودت به دست سودا ندهی
وآن را که تکلّف است ره واندهی
از دست تکلّف بستان دامن خویش
تا دامن جان به دست غوغا ندهی
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۸۳
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی
نم ندهی به کشت من آب به این و آن دهی
جان منی و یار من دولت پایدار من
باغ من و بهار من باغ مرا خزان دهی
یا جهت ستیز من یا جهت گریز من
[...]
سعدی » بوستان » باب سوم در عشق و مستی و شور » بخش ۲۴ - حکایت پروانه و صدق محبت او
نه روزی به بیچارگی جان دهی؟
همان به که در پای جانان دهی
سلطان ولد » ولدنامه » بخش ۱۱۳ - در تفسیر این آیت که ائتیا طوعاً او کرهاً، و در معنی وان من شیئی الا یسبح بحمده
رنج او را بگنج ها ندهی
مس او را بکیمیا ندهی
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳ - سلطان کیقباد، گر چه جوان عشرت پسند و عیاش بود مگر از فهم شعر بی بهره نبود وامیر خسرو را صله داد و مکلف به نظم آوردن شرح دیدار او سال پیش بین پسر و پدر (کیقباد و ناصرالدین محمود) نمود، زیرا امیر خسرو خود گواه آن وقایع بود که، آن زمان سبب استحکام اوضاع سلطنت هند گردید در قران السعدین میگوید:
جسم سخن را به هنر جان دهی
شرح ملاقات دو سلطان دهی
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۲۱ - خردنامه افلاطون
تهی تارک از تاج فرماندهی
فتادند بر بستر جاندهی
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۵
زان مژه غیر خدنگ بلا ندهی
دامن غمزه به دست وفا ندهی
وه که نیایی و وعده آمدنی
بهر تسلی خاطر ما ندهی
لاف مصاحبت تو زنم بر غیر
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۶
دل به تو بستم و ترک جفا ندهی
جان به تو دادم و داد مرا ندهی
ناز و عتاب تو کمتر اگر نشود
داد کسی تو به روز جزا ندهی
دل تپدم ز خیال سوال رقیب
[...]
شیخ بهایی » کشکول » دفتر اول - قسمت دوم » بخش دوم - قسمت اول
چو روزی به بیچارگی جان دهی
همان به که در پای جانان دهی
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱۸ - بقیه داستان ابراهیم و قربانی کردن فرزند خود اسماعیل را
چون تو کشتی در عوض صد جان دهی
وه چه جان صد جان جاویدان دهی
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۰ - دراحسان به خلق
بده نان که البته از نان دهی
رسد روزگارت به فرماندهی
بلند اقبال » دیوان اشعار » مثنویات » بخش چهارم » بخش ۱۸ - در اطاعت پروردگار
به فرمانبرش داده فرماندهی
بدو داده جان گیری وجان دهی