گنجور

مسعود سعد سلمان » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۰ - صفت پری بانی

 

هر که او آن لب و دهان بیند

آن کمرگاه و آن میان بیند

مسعود سعد سلمان
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در هجاء حکیم نوزده

 

حکیم نوزده چون بیست و هفتگان بیند

همان زمان دو سی اندر نود زمان بیند

بدان زمان نشود دلشکسته از پی آن

که سود خویش سراسر در آن زیان بیند

حکیم نوزده در آب و آینه نگرد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

دل آن بِهْ کاو بدان کس وانبیند

که در سگ بیند و در ما نبیند

نظامی
 

عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۱۸ - در حکایت مجنون و اسرار او فرماید

 

هر آنکو رویِ خود اینجا نبیند

یقین میدان که هم فردا نبیند

عطار
 

ظهیری سمرقندی » سندبادنامه » بخش ۹ - داستان زن و گوسفند و پیلان و حمدونگان

 

هرچه در آینه جوان بیند

پیر در خشت پخته آن بیند

ظهیری سمرقندی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸۰

 

ماهی که به سوی خود صد دل نگران بیند

از شوخی و رعنایی کی سوی کسان بیند

گوید که نخوابم من، می میرم ازین حسرت

کس را نبود خوابی، او خواب چسان بیند؟

بیش است غم یعقوب از دیدن پیراهن

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۹۶ - در اخلاص

 

هر چه در کون و مکان بیند

از ازل قدرتی در آن بیند

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ٩ - مثنوی مجلس افروز

 

دیده پیدا بکن که جان بیند

نه که اینعرصه جهان بیند

ابن یمین
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷۵

 

رخ بهبود کار خویش آن غافل چسان بیند؟

که بردارد زیوسف چشم و راه کاروان بیند

چراغ پرده در را پیش پا تاریک می باشد

نبیند عیب خود هر کس که عیب دیگران بیند

چه آسوده است از اندیشه باد خزان، برگی

[...]

صائب تبریزی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲

 

هر که از عین امتحان بیند

در زمین نقش آسمان بیند

زین سبب غرقه محیط فنا

خود زغرقاب در کران بیند

تاجر بی متاع گو خود را

[...]

آشفتهٔ شیرازی