×
خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷
آوازهٔ جمالت چون از جهان برآمد
آواز بینیازی از آسمان برآمد
تا پرده گشت مویت در پرده رفت رویت
روز جهان فرو شد راز نهان برآمد
هر کو چو شمع پرورد از آتش تو جان را
[...]
نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۷ - رفتن خسرو سوی قصر شیرین به بهانهٔ شکار
چو لعل آفتاب از کان بر آمد
ز عشق روز، شب را جان بر آمد
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۰
سرمست به بوستان برآمد
از سرو و ز گل فغان برآمد
با حسن نظارهٔ رخش کرد
هر گل که ز بوستان برآمد
نرگس چو بدید چشم مستش
[...]
عطار » اسرارنامه » بخش بیستم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
دو دم از خلق آن حیران برآمد
یکی بی جان دگر با جان برآمد
عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ
پدر از من ز خان و مان برآمد
ولیکن گل ز تو از جان برآمد
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مجنون و لیلی » بخش ۲۸ - صفت برگ ریز، و دوا دو باد خزان، واز آسیب صدمات حوادث، سر نهادن سرو لیلی در خاک، و بی بالش ماندن
شعله ز تنش چنان برآمد
کش دود ز استخوان برامد
کمال خجندی » مقطعات » شمارهٔ ۳۳
چوحاجی احمد کل از در شیخ
جدا افتاد زو افغان برآمد
روان بر منظر آن حاجی نی زن
طربناک و خوش و خندان برآمد
چو تابستان رسید و شد هوا گرم
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۷۱ - وفات یافتن یوسف علیه السلام و هلاک شدن زلیخا از الم مفارقت وی
چو یوسف را ازان بو جان برآمد
ز جان حاضران افغان برآمد
نوعی خبوشانی » مثنوی سوز و گداز » بخش ۹ - رفتن داماد به خانهٔ عروس و در راه فرود آمدن دیوار بر سر او
چو گنج از خانهٔ ویران بر آمد
تو گفتی یوسف از زندان برآمد