گنجور

رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۱ - بوی جوی مولیان آید همی

 

بوی جوی مولیان آید همی

یاد یار مهربان آید همی

ریگ آموی و درشتی راه او

زیر پایم پرنیان آید همی

آب جیحون از نشاط روی دوست

[...]

رودکی
 

سنایی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰

 

خسرو از مازندران آید همی

یا مسیح از آسمان آید همی

یا ز بهر مصلحت روح‌الامین

سوی دنیا زان جهان آید همی

یا سکندر با بزرگان عراق

[...]

سنایی
 

نظامی عروضی » چهارمقاله » مقالت دوم: در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر » بخش ۴ - حکایت دو - رودکی و قصیدهٔ بوی جوی مولیان

 

ریگ آموی و درشتی راه او

زیر پایم پرنیان آید همی

آبِ جیحون از نشاطِ روی دوست

خِنگِ ما را تا میان آید همی

ای بخارا! شاد باش و دیر زی

[...]

نظامی عروضی
 

نجم‌الدین رازی » مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد » باب دوم » فصل سیم

 

بوی جوی مولیان آید همی

بوی یار مهربان آید همی

نجم‌الدین رازی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹۷

 

بوی باغ و گلستان آید همی

بوی یار مهربان آید همی

از نثار جوهر یارم مرا

آب دریا تا میان آید همی

با خیال گلستانش خارزار

[...]

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۳۶

 

سبزه نوخیز است و باران در فشان آید همی

میل دل بر سبزه و آب روان آید همی

ابر گوهر بار پنداری که از دریا کنار

بار مروارید بسته کاروان آید همی

جای آن باشد که دل چون گل ز شادی بشکفد

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲۴

 

نام تو چون بر زبان آید همی

آب حیوان در دهان آید همی

در تن مرده چه کار آید ز جان

در دل از یاد تو آن آید همی

در دل من آتش سودای تست

[...]

سیف فرغانی
 

جامی » بهارستان » روضهٔ هفتم (در شعر و بیان شاعران) » بخش ۲ - رودکی

 

باد جوی مولیان آید همی

بوی یار مهربان آید همی

ریگ آمو و درشتیهای او

زیر پا چون پرنیان آید همی

آب جیحون و شگرفیهای او

[...]

جامی
 

آذر بیگدلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۷ - قصیده در تعریف میرزا نصیر طبیب اصفهانی

 

از صفاهان، بوی جان آید همی؛

بوی جان از اصفهان آید همی!

اصفهان، مصر و چو مهر، از خانه صبح

یوسفی بر هر دکان آید همی!

رشته ی جان برکف، آنجا زال چرخ!

[...]

آذر بیگدلی
 

بلند اقبال » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۲

 

بوی یار مهربان آیدهمی

بر مشامم بوی جان آید همی

خانه را ای دل ز آلایش بروب

زآنکه سویت میهمان آید همی

من نمی خواهم بگویم راز دل

[...]

بلند اقبال
 

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷

 

باد صبح از گلستان آید همی

یا زکوی دلستان آید همی

سوی من چون بوی رحمن از یمن

بوی آن جان جهان آید همی

می طپد دل چون جلاجل تا بگوش

[...]

غبار همدانی