باد صبح از گلستان آید همی
یا زکوی دلستان آید همی
سوی من چون بوی رحمن از یمن
بوی آن جان جهان آید همی
می طپد دل چون جلاجل تا بگوش
بانگ زنگ کاروان آید همی
پیکرم شد چون هلال از انتظار
کان مه لاغر میان آید همی
از فراق آن لب یاقوت فام
خون دل از دیدگان آید همی
ناف آهو بوی مویش کی کند
کز نسیمش بوی جان آید همی
پیش تیر آن بت ابروکمان
مرغ دل بازی کنان آید همی
شصت برنگرفته از یک چوبه تیر
صد خدنگ از وی به جان آید همی
هر کجا دردیست درمان ناپذیر
بر تن این ناتوان آید همی
داستان عشق با زاهد مگوی
بوی خون زین داستان آید همی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درشتی راه او
زیر پایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
[...]
خسرو از مازندران آید همی
یا مسیح از آسمان آید همی
یا ز بهر مصلحت روحالامین
سوی دنیا زان جهان آید همی
یا سکندر با بزرگان عراق
[...]
باد جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
بوی جوی مولیان آید همی
بوی یارِ مهربان آید همی
بوی جوی مولیان آید همی
بوی یار مهربان آید همی
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.