عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۳ - الحکایه و التمثیل
عجب تر گفت نزدیک من آن است
که در دریا ز خود کس را نشان است
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۴ - الحکایه و التمثیل
یقین میدان که مغز و پوست یکسان است
ولی از پیش چشم خواجه پنهان است
عطار » اسرارنامه » بخش یازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
وجود آیینه است اما نهان است
عدم آیینه را آیینهدان است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
ندانم بام بُستانت چه سان است
که زندان تو باری بوستان است
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل
برین نطع زمینت بیم جان است
که دم چون ریگ در شیشه روان است
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
بدانسان صورت او دلستان است
که گویی صورتش معنی جان است
عطار » خسرونامه » بخش ۲۸ - رسیدن نامهٔ گل به خسرو و زاری کردن او و رفتن در پی گل به اسپاهان
از این صورت صفت خامش زبان است
صفت نتوان که این صورت چه سان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
یکی خورشید و چندین طینت آن است
نظر میکن که اینجا در شبان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
جمال جان جان در جان عیان است
ولی از چشم نامحرم نهان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
درون خاک جان عاشقان است
در این جاگه لقای جاودان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
دمی کز عشق آمد مغز جان است
در آن دم جمله اسرار نهان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۲ - در نموداری اعیان و خورشید جان فرماید
همه عشق است و اندر تو نهان است
ز عشقت ظاهر صورت عیان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۳ - در معنی وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهوراً فرماید
دوای درد تو جان جهان است
کی اینجا گه ترا عین العیان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۴ - در آنچه شریعت و حقیقت مراد یکی است
صبور است او یقین و راز دان است
حقیقت اندر اینجا بود جان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۸ - در خلوت و عزلت ودیدار الوهیت گوید
جهان و هرچه در روی جهان است
همه از ذات حق عکسی عیان است
عطار » هیلاج نامه » بخش ۲۹ - در هدایت یافتن در شریعت فرماید
چه شور است اینکه در جان جهان است
مگر منصور بین عین العیان است
عطار » مظهر » بخش ۳ - در اشاره به کتب و تألیفات خود فرماید
تو بشناس آنکه مقصود جنان است
معین و رهبر این کاروان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۳ - در ثنا گفتن پیر حضرت یوسف را علیه السلام و جان در باختن او در نظر یوسف فرماید
وصالت در درون جان عیان است
حجاب من کنون خلق جهان است
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۴ - در تفسیر وَلَقَدکَرَّمنا بَنی آدَمَ وَحَمَّلنا هُم فی البَرِّ وَالبَحر فرماید
ریاضت اختیار کاملان است
کسی را کاندر این راه او نشان است