فردوسی » شاهنامه » پادشاهی قباد چهل و سه سال بود » بخش ۲ - داستان مزدک با قباد
به درگاه کسری یکی باغ بود
که دیوار او برتر از راغ بود
ازرقی هروی » مقطعات » شمارهٔ ۵
گوشه ای از جهان گرفتستی
تا ترا از جهان فراغ بود
خدمت تو به عقل شاید کرد
آلت عاقلی دماغ بود
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۵۶ - آمدن رسول پادشاه خاور زمین به پیش لهراسپ و شکایت کردن او از ابلیس دیو گوید
یکی روز لهراسپ در باغ بود
که از گل فروزان همه راغ بود
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۳ - جهانگردی اسکندر با دعوی پیغمبری
وزینسو ره پشته بی راغ بود
طرف تا طرف باغ در باغ بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۸۹ - حکایت شب دزدان کی سلطان محمود شب در میان ایشان افتاد کی من یکیام از شما و بر احوال ایشان مطلع شدن الی آخره
زان محمد شافع هر داغ بود
که ز جز شه چشم او مازاغ بود
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۸
آن دل که دایمش سر بستان و باغ بود
گویی همیشه سوخته درد و داغ بود
هر خانه دوش داشت چراغی و جان من
می سوخت و به خانه من این چراغ بود
من بی خبر فتاده در آن کوی مرده وار
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۳۹ - رسیدن پریدخت (و پرینوش به هم) و ملاقات کردن یکدیگر
در ایوان سرایش یکی باغ بود
کزو روضه خلد را داغ بود
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۲۷ - آگاه شدن فغفور از گم شدن پریدخت
همه روز رهوار آن باغ بود
دل خسته از هجر او داغ بود
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۳۵
قفس ترا چو خوش افتاد به ز باغ بود
گل است شعله کسی را اگر دماغ بود
درین چمن به گلم ذوق آشنایی نیست
به لاله گرمی من از برای داغ بود
دلم گداخت چو از باده روی او افروخت
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۲۱ - عریضه فرستادن عبدالکریم بی از ولایت سمرقند به شاه جم نشان یعنی حضرت عبدالعزیز خان و عزیمت کردن خان از بخارا به کرمینه و آمدن اورگنجی و به شهر بخارا درآمده و غارت کردن و شرح آن
به نزدیک قلعه یکی باغ بود
ازو چار باغ ارم داغ بود
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۶
امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
از بس نگاه از آن گل رو آب و تاب داشت
اشکی که ریختم گهر شبچراغ بود
رفت الفت وطن به خرابات از دلم
[...]
ملکالشعرا بهار » منظومهها » کارنامهٔ زندان » بخش ۶۵ - خطاب به دروغگویان مصلح نما
دایه کز کودکش فراغ بود
زو دل باب و مام داغ بود