آن دل که دایمش سر بستان و باغ بود
گویی همیشه سوخته درد و داغ بود
هر خانه دوش داشت چراغی و جان من
می سوخت و به خانه من این چراغ بود
من بی خبر فتاده در آن کوی مرده وار
نالیدنم صدایی غلیواژ و زاغ بود
روزی نشد که جلوه طاووس بنگرد
این دیده را که روزی زاغ و کلاغ بود
دل در چمن شدی و ز بوی تو شد خراب
بلبل که بویها ز گلشن در دماغ بود
رفتم به سوی باغ و به یادت گریستم
بر هر گلی، وگرنه کرا یاد باغ بود
شب گفت، می رسم، چو بگفتم، به خنده گفت
خسرو برین حدیث منه دل که لاغ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ دل رمیده و سوختهای است که در غم و دردهای خود دست و پا میزند. شاعر احساس میکند که در خانهاش چراغی روشن است، اما این چراغ او را میسوزاند. او به حال آشفته خود اشاره میکند که در مکانی بیروح و مرده به سر میبرد و از غم و اندوهش فریاد میکشد. دلش به یاد محبوب و زیباییهای باغ دلتنگ است و با یادآوری آنها به گریه میافتد. در نهایت، گوینده با دوستانش دربارهٔ این ناراحتیها صحبت میکند و نگران این است که امید به آمدن روزی بهتر، منجر به ناامیدی بیشتر شود.
هوش مصنوعی: دل کسی که همواره در باغ و بستان است، به نوعی تصور میشود که همیشه دچار سوختگی و درد است. این قلب مانند باغی زیباست که در عین زیبایی، درونش داغ و رنجی عمیق وجود دارد.
هوش مصنوعی: هر خانهای دیروقت چراغی روشن داشت و دل من در آتش عشق میسوخت، اما در خانه من فقط همین چراغ روشن بود.
هوش مصنوعی: من بیخبر در آن محلهای افتادهام که همه چیز به مردگی میزند و فقط صدای نالهام به گوش میرسد که به مانند صدای ناهنجاری و زاغی است.
هوش مصنوعی: هیچ روزی نبوده است که این چشم، زیبایی طاووس را ببیند؛ چشمی که زمانی فقط زاغ و کلاغ را میدید.
هوش مصنوعی: دل در باغ و چمن شاداب است، اما بلبل از بوی تو آشفته و پریشان شده است، زیرا عطرها و بوی گلها در فضا پیچیدهاند.
هوش مصنوعی: به باغی رفتم و به خاطر تو اشک ریختم بر هر گلی، و اگر تو را در یاد نداشتم، کسی به یاد باغ نمیافتاد.
هوش مصنوعی: شب گفت که میآید، و وقتی به او گفتم، خسرو با خنده گفت که به این حرف دلخوش نباش، چون ممکن است بیاساس باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
از بس نگاه از آن گل رو آب و تاب داشت
اشکی که ریختم گهر شبچراغ بود
رفت الفت وطن به خرابات از دلم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.