گنجور

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۳۵ - به هم رسیدن خسرو و شیرین در شکارگاه

 

سجود آورد شیرین در سپاسش

ثناها گفت افزون از قیاسش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۷ - نشستن شیرین به پادشاهی بر جای مهین‌بانو

 

ز مریم بود در خاطر هراسش

که مریم روز و شب می‌داشت پاسش

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۷۹ - پشیمان شدن شیرین از رفتن خسرو

 

عجب در ماند شاپور از سپاسش

فراتر شد که گردد روشناسش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱۳) حکایت سلطان محمود و عرض سپاه

 

نبود آنجایگه حاضر ایاسش

طلب می‌کرد شاه حق شناسش

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۱) حکایت پسر هارون الرشید

 

چو قوّت یافت عقل بی قیاسش

به جوش آمد دل حکمت شناسش

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۴ - درونش از دو عالم فرد باشد

 

بدان منزل چو حاصل شد اساسش

به نسبت پوشد اینجا یک لباسش

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ١ - کارنامه

 

ز من خدمت رسان بیش از قیاسش

وزین خدمت منه بر سر سپاسش

ابن یمین
 

قدسی مشهدی » رباعیات » شمارهٔ ۴۳۰

 

این یا رب گرمی که تو داری پاسش

نی خضر بود حریف، نی الیاسش

هر کشت اجابتی که بر چرخ رسید

مد الف آه تو باشد داسش

قدسی مشهدی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۹۰

 

سخن‌سنجی‌که مدح خلق نفریبد به وسواسش

مسیحای جهان مرده گردد صبح انفاسش

نفس محمل‌کش چندین غنا و فقر می‌باشد

که در هر آمد و رفتی است‌ گرد جاه افلاسش

ز تار و پود اضداد است عبرت بافی‌ گردون

[...]

بیدل دهلوی
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸۷ - الخرقه

 

بود از باطن شیخ التماسش

کهب اشد تازه‌تر دائم لباسش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۴۱ - عبدالشکور

 

بود عبدالشکور اندر سپاسش

که فرمودست حق نعمت شناسش

صفی علیشاه