فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
چنین گفت هیشوی کان سرفراز
دلیرست و دانا و هم رزمساز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
فرود آمد از بارهٔ سرفراز
به پیش جهاندار و بردش نماز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
چو برگشت از جایگاه نماز
بکند آن دو دندان که بودش دراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۰
من ایدر بمانم به رنج دراز
ندانم که کی بینمت نیز باز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱
بگفتیم و پاسخ چنین داد باز
که در کوه با اژدها رزم ساز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۱
بدو گفت رو خنجری کن دراز
ازو دسته بالاش چون پنج باز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲
خود و اهرن از جای گشتند باز
چو خورشید برزد سنان از فراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۲
چو آواز او آن دو گردنفراز
شنیدند و بردند پیشش نماز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۵
چو آمد به نزدیک تختش فراز
بر او آفرین کرد و بردش نماز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی لهراسپ » بخش ۱۷
وزان جایگه شد سوی روم باز
چو گشتاسپ شد سوی راه دراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۸ - سخن دقیقی
جهانشان بفرسوده با رنج و ناز
همه شیرگیر و همه سرفراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
چو آید سرانجام پیروز باز
ابر دشمنان دست کرده دراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۰ - سخن دقیقی
چو شاه جهاندار بشنید راز
بران گوشهٔ تخت خسپید باز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۱ - سخن دقیقی
درفشی بدو داد و گفتا بتاز
بیارای پیلان و لشکر بساز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۲ - سخن دقیقی
دریغ آن شه پروریده به ناز
بشد روی او باب نادیده باز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی
سپاهش ندادند پاسوخ باز
بترسیده بد لشکر سرفراز
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۱۴ - سخن دقیقی
به فرمان دستور دانای راز
فرود آمد از باره بنشست باز