جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۶
زلف تو بر عارض تو پایبازی میکند
هر زمان سوی لب تو دستیازی میکند
جزع تو در دل ربودن جان همیسوزد ولی
لعل تو در بوسه دادن دلنوازی میکند
در کمان ابروی تو ناوک مژگان تو
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۶ - فرمودن والی آن مرد را کی این خاربن را کی نشاندهای بر سر راه بر کن
خاک بر بادست و بازی میکند
کژنمایی پردهسازی میکند
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۴
باز ترک مست من آهنگ بازی میکند
کس نکردهست آنکه آن ترک طرازی میکند
زلف او را سر به سر عالم به مویی بسته شد
هندویی را بین کزین سان ترکتازی میکند
از خیالش ماندهام شرمنده، کاندر چشم من
[...]
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴
چشم مستت گرچه با ما ترک تازی میکند
لعل جانبخش تو هر دم دلنوازی میکند
تا دلم آورد بر محراب ابرویت نماز
جامه جان را به خون، هر دم نمازی میکند
با زنخدان چو کویت ای بت سیمین ذقن!
[...]
عبید زاکانی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۳ - در مدح شاه شیخ ابواسحق
باز در بستان صنوبر سرفرازی میکند
بلبل شوریده را گل دلنوازی میکند
لالهٔ سیراب دارد جام لیکن هر زمان
همچو مستان چشم نرگس ترکتازی میکند
ابر سقا رنگ بستان و چمن را بین که باز
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۱
سرو اگر در پیش قدت سرفرازی میکند
راستی او این حماقت از درازی میکند
تا مرا گفتی که جان بفرست بر دست صبا
جان من بر عزم رفتن کار سازی میکند
هندوی زلفت رسن بازست و هر شب تا سحر
[...]
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۴۲
جادوی چشمان شوخت چارهسازی میکند
حاجب کنج دهانت حقّهبازی میکند
خوش نسیمی میوزد از بوی زلفت صبحدم
زآنکه باد صبح با زلف تو بازی میکند
زلف تو عمر من است و هیچ میدانی که عمر
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵
بینیازی عارفان را کارسازی میکند
سرو از آزادی خود سرفرازی میکند
میگزد انگشت از ضعف وجود من هلال
شعلهٔ مهر و محبت جانگدازی میکند
دوست گر از لطف خواهد بخیه بر زخمم زند
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۶۸
شرم حسن شوخ را کی پردهسازی میکند؟
برق در ابر بهاران تیغبازی میکند
حسن را روشنگری چون دیدههای پاک نیست
اشک شبنم دامن گل را نمازی میکند
نگذرد چون از سرشک تلخ من دامنفشان؟
[...]