عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۶ - دیدن ورقه و گلشاه یکدیگر را
گشایید هین پردهٔ راز را
نشینید باز از پی ناز را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۸ - گفتار حکیم هند با اسکندر
نجوید دگر پردهٔ راز را
خبرهای انجام و آغاز را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۵ - گذار کردن اسکندر دیگر باره به هندوستان
ز دانا پژوهیدم این راز را
کز آن طبل پیدا کن آواز را
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۳۸ - وصیت نامه اسکندر
طلب کرد یاران دمساز را
به صحرا نهاد از دل آن راز را
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۴۶ - مقالت چهاردهم در نکوهش غفلت
مست مکن عقلِ ادبساز را
طعمهٔ گنجشک مکن باز را
عطار » مصیبت نامه » بخش دوم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل
گر نیم آهسته کن آواز را
زانکه گر حق بشنود این راز را
عطار » مصیبت نامه » بخش چهلم » بخش ۱۹ - الحكایة و التمثیل
در نخواهد داد کس آواز را
تا که خواهد برد پی این راز را
عطار » اشترنامه » بخش ۱۴ - حكایت عیسی علیه السلام با جهودان
گفت عیسی چیست دیگر راز را
تا نمایم با شما آن باز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۶۲ - هم در بیان مکر خرگوش
تا نبیند دل دهندهٔ راز را
تا نبیند تیر، دورانداز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۴۱ - گفتن نابینای سایل کی دو کوری دارم
کرد نیکو چون بگفت او راز را
لطف آواز دلش آواز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۵۰ - تنها کردن باغبان صوفی و فقیه و علوی را از همدیگر
بر در خانه بگو قیماز را
تا بیارد آن رقاق و قاز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۷ - بیان آنک الله گفتن نیازمند عین لبیک گفتن حق است
آن کشیدن زیر لب آواز را
یاد کردن مبدأ و آغاز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۰۲ - مشورت کردن فرعون با ایسیه در ایمان آوردن به موسی علیهالسلام
گفت با هامان مگو این راز را
کور کمپیری چه داند باز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۴۵ - تفسیر أَسْفَلَ سافِلینَ إِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنونٍ
نیست دستوری گشاد این راز را
ورنه بغدادی کنم ابخاز را
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۱ - حکایت آن مطرب کی در بزم امیر ترک این غزل آغاز کرد گلی یا سوسنی یا سرو یا ماهی نمیدانم ازین آشفتهٔ بیدل چه میخواهی نمیدانم و بانگ بر زدن ترک کی آن بگو کی میدانی و جواب مطرب امیر را
در نوا آرم بنفی این ساز را
چون بمیری مرگ گوید راز را
سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱
وقت طرب خوش یافتم آن دلبر طناز را
ساقی بیار آن جام می، مطرب بزن آن ساز را
امشب که بزم عارفان از شمع رویت روشن است
آهسته تا نبود خبر رندان شاهدباز را
دوش ای پسر می خوردهای چشمت گواهی میدهد
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴
بهر شکار آمد برون کژ کرده ابرو ناز را
صانع خدایی کاین کمان داد آن شکارانداز را
او می رود جولان کنان وز بهر دیدن هر زمان
جانها همی آید برون، صد عاشق جانباز را
تا کی ز چشم نیکوان بر جان و دل ناوک خورم
[...]
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » آیینه سکندری » بخش ۲ - در مدح شمس السلاطین علاء الدنیا و الدین
دگر گونه خواندم من این راز را
دگرگون زدم لابد این ساز را