فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را
چو دل از دوستی زنگار گیرد
هوا از سرزنش بر نار گیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۸۰ - پاسخ دادن ویس رامین را
نه روز دوستی را خوار گیرد
نه روزی بر سر من یار گیرد
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۱۲ - نشاندن رامین پسر خود را به پادشاهى و مجاور شدن به آتشغاه تا روز مرگ
خنک آن کس که او را یار گیرد
ز فرمان بردنش مقدار گیرد
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱
چون زلف بیقرارش بر رخ قرار گیرد
از رشک روی مه را در صد نگار گیرد
از بس که حلقه بینی در زلف مشکبارش
صد دست باید آنجا تا در شمار گیرد
گر زاهدی ببیند میگونی لب او
[...]
عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۸ - در شرح نفس فرماید
ز تقوی و شریعت کار گیرد
وزین هر دو بتن او بار گیرد
حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۶
در دهر کسی که یار گیرد
یاری چو من اختیار گیرد
از خوبی تو خرد به دندان
انگشت به اعتبار گیرد
خاک قدم تو سعد اکبر
[...]
عبید زاکانی » عشاقنامه » بخش ۱۷ - جواب گفتن معشوق بقاصد
به دست خود کسی چون مار گیرد ؟
غریبی را کسی چون یار گیرد ؟
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۲
بقرار یک نظر دل ز تو چون کنار گیرد
تو مگر بجان در آیی که کسی قرار گیرد
تو چنین بخون عاشق چو می شبانه نوشی
بصباح حشر ترسم که ترا خمار گیرد
بکشی به جورم آنگه بکشی به دار عبرت
[...]
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳
نه قرار دل بر من نه بزلف یار گیرد
بکجا روم ندانم که دلم قرار گیرد
شده ام خراب آن دم که چنان میان نازک
دهدم به دست و آنگه ز میان کنار گیرد
نبود بسوز عاشق دل مدعی ندانم
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۳
چو مرا به بزم بیند، زمیان کنار گیرد
عجب است کاین قدرها، ز من اعتبار گیرد
ز تپیدن دل خود، شب هجر در عذابم
که غمت نمیتواند که در آن قرار گیرد
ز دل رمیدهٔ من، عجب است عالمی را
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۸
دل بیقرار عاشق نفسی قرار گیرد
که تو در کنارش آئی وز خود کنار گیرد
تو بمن نمیشوی گرم و بداغ رشک سوزم
چو بینم آتشی را که بجان خار گیرد
نه هر آنکه راهپیما گذرش بمقصد افتد
[...]
صامت بروجردی » کتاب القطعات و النصایح » شمارهٔ ۸ - اخبار خیرالبشر(ص) از روز محشر
حجاب از کار آن بدکار گیرد
ز جرمش سر به سر اقرار گیرد