وطواط » قصاید » شمارهٔ ۴۴ - نیز در مدح اتسز گوید
در زلف تو ، ای نگار ، تابیست
زان تاب دلم قرین تابیست
با تاب دو زلف تو دلم را
نی هیچ توان ، نه هیچ تابیست
نا مؤمنم از چو دو لب تو
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۸۰
ایکه از دفتر حسنت مه تابان بابیست
آتش روی تو در عین لطافت آبیست
نیست در دور خطت دور تسلسل باطل
که خط سبز تو از دور تسلسل بابیست
تا شد ابروی کژت فتنه ی هر گوشه نشینی
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » رباعیات » شمارهٔ ۶۹
با لعل لب تو آب حیوان آبیست
وز دفتر حسنت مه تابان بابیست
زلف سیهت بخواب می دیدم دوش
تا خود چه شود که بس پریشان خوابیست
شمس مغربی » غزلیات » شمارهٔ ۳۲
بر آب حیات تو جهان همچو حیاتی است
او نیز اگر باد رود از سرش آبیست
بهر تو یک تاب جهان کرد پدیدار
ذرات جهان جمله عیان گشته ز تابیست
حرفیست جهان از ورق دفتر علت
[...]
جامی » هفت اورنگ » یوسف و زلیخا » بخش ۵۲ - درآوردن زلیخا یوسف را علیه السلام به خانه هفتم و بذل کردن مجهود در نیل مقصود و گریختن یوسف و ماندن زلیخا در تحیر و تأسف
ز بحر جود او گردون حبابیست
ز برق نور او خورشید تابیست
جامی » هفت اورنگ » لیلی و مجنون » بخش ۵۸ - در ختم کتاب و خاتمه خطاب
از لع همت آفتابیست
وز دفتر دولت انتخابیست
هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۱۱ - در آزاد شدن شهزاده از مکتب و ملول بودن درویش
لام بی سنبل تو قلابیست
کز غم او دل مرا تابیست
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
سوختن از تب سوزان محبت تابی ست
تشنگی از چمن عشق، گل سیرابی ست
انتظار غمی از هر طرفی دارد دل
چشم ویرانه ز هر سو به ره سیلابی ست
کعبه هرچند که محراب ندارد، اما
[...]
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۳
وان دگر را خطاب، خطّابی ست
سرمه دیده گرانخوابی ست
اقبال لاهوری » ارمغان حجاز » بخش ۶ - دل بیقید من در پیچ و تابیست
دلِ بیقیدِ من، در پیچ و تابیست
نصیبِ من، عِتابی یا خِطابیست
دلِ ابلیس هم نتوانم آزرد
گناهِ گاهگاهِ من صوابیست