گنجور

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۴۱۳ - در طلب شراب

 

چاکر ز روی عجز سؤالی همی کند

از روی مهتری سخنم را جواب ده

مهمان رسیده باده ندارم ز مکرمت

با چون خودی نمای مرا یا شراب ده

انوری
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۳ - ترجیع بند در مدح نجیب الملک

 

صدرا ز جرعه کرمم یک شراب ده

ساقی تو باش گر همه زهر است آب ده

سنگیم پاک و پاک برنگ گهر شویم

یک چند گه ز رأی خودم آفتاب ده

باغ دلم که پر گل فضل است خشک شد

[...]

سید حسن غزنوی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸۴

 

روی مه را جلوه دادی، زلف میگون تاب ده

گلبن جان مرا از جوی وصلت آب ده

گر تو مرد آشنایی وقت را فرصت شمار

باده بستان، اختر تزویر را پرتاب ده

توبه کردن در حقیقت بازگشت دل بود

[...]

قاسم انوار
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۹۹

 

پرده بردار و صلای می به شیخ و شاب ده

صومعه داران عارف را شراب ناب ده

آخر ای ابر کرم پرورده فیض توایم

دود از ما تشنگان برخاست ما را آب ده

از ادب حرفی رقم آموزگار ما نکرد

[...]

نظیری نیشابوری
 

نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۰

 

تا شوی هم انس آگاهی اطلاق خواب ده

ترک بالین حریر و بستر سنجاب ده

نقش هر پندار پیش آید، به می از دل بشوی

سر به صورت خانه نام و نسب سیلاب ده

ساقی ار نوشی بگوید، زهد و تقوا کن نثار

[...]

نظیری نیشابوری
 

فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » مثنویات » ساقی‌نامه

 

چون تیغم به خمیازه‌ای تاب ده

پس از چشمة آتشم آب ده

فیاض لاهیجی
 

اقبال لاهوری » اسرار خودی » بخش ۲۰ - دعا

 

چشم بیخواب و دل بیتاب ده

باز ما را فطرت سیماب ده

اقبال لاهوری