سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰
دوش دور از رویت ای جان، جانم از غم تاب داشت
ابر چشمم بر رخ از سودای دل سیلآب داشت
در تفکر عقل مسکین پایمال عشق شد
با پریشانی دل شوریده چشم خواب داشت
کوس غارت زد فراقت گِرد شهرستان دل
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۷۴
از شرم اگر چه روی تو چندین نقاب داشت
هر ذره از فروغ تو چشم پر آب داشت
رفتی به سیر گلشن و از شرم آب شد
هر گل که باغبان ز برای گلاب داشت
دود قیامت از دل آتش بلند کرد
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
امشب که ذوق جلوه رخش بینقاب داشت
بر رخ هزار پرده به رنگ حجاب داشت
در دست داشت بهر تماشای حسن خویش
آیینهای که حوصلة آفتاب داشت
آیینه شد زعکس رخش آفتابپوش
[...]
فیاض لاهیجی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲
دوشم چراغ دیده ز روی تو تاب داشت
چشم ترم در آب گل آفتاب داشت
از شور بلبلان چمنی داشتم که دوش
اشکم به یاد روی تو بوی گلاب داشت
لبریز حسن شد ز فروغ جمال تو
[...]
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۱۶۲
دل در قدح ز شوق لبت آفتاب داشت
در آب لعل آتش ما پیچ و تاب داشت
مطلب گداخت شوخی دشنام را چه شد
حرف به لب نیامده ما جواب داشت
آزاده را فسانه راحت هم آفت است
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۰۹
جرأت سؤال شرم ترا گر جواب داشت
انگشت زینهار به غربال آب داشت
خلقی ز مدعا تهی از هیچ پر شدهست
نه چرخ یک علامت صاد انتخاب داشت
بیرون نجست از آتش دل سعی هیچکس
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱
کامم چشید هر چه نگاهش عتاب داشت
زخمم مکید تا دم شمشیر آب داشت
یک رخنه نیست بی گل داغی به سینه ام
در خانه چشم روزن من آفتاب داشت
میزد قدم به وادی وصف رخت، مگر
[...]
آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱
سنبل بوستان ز زلف تو سحرگه تاب داشت
نرگس مسکین ز شرم چشم مستت خواب داشت
گل چو لیلا برکشیده از رخ زیبا نقاب
ابر همچون چشم مجنون در مزه سیلاب داشت
عقل را سودای شاهی بود بر سر ناگهان
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل دوم - مدیحهسراییها » شمارهٔ ۲۲ - صاحب ذوالفقار
نه بر تن، دگر طاقت تاب داشت
نه بر دوش مشکش، دگر آب داشت