مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۲
اقبل العید بقدح غلب الدهر و فاز
وسقی الخمر فقد حل لنا الشرب و جاز
عید فرخنده به اقبال رسیدست فراز
باز خواهید می لعل که عید آمد باز
موسم طاب و یوم حسن غرته
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۴
غیرت وجه حالی من وجهک المنقش
شوشت حال قلبی من صد غک المشوش
ای قد و قامتت خوب وی زلف و عارضت خوش
آبی بر آتشم زن آبی بده چو اتش
مهلا فداک روح فالجسم فات عشقا
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۶
شقیق النفس هات علی الشقائق
شرابی کان بدین وقت است لایق
گل اندر باغ می خندد چو معشوق
و قدیبکی السحاب بلحن عاشق
ادر بنت الکروم علی کرام
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۷
یا من طلعت طلوع الهلال
ادرها مروقه کالزلال
زهی عیش بی خاک کویت حرام
زهی باده بر یاد رویت حلال
فلا تشتغل بصروف الزمان
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۸
الصبح علی الضلام مقبل
ان تسق لنا المدام عجل
بنشان ز من ای غم تو مشکل
زان آب حیات آتش دل
سقیا لک فاسقنی حراما
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۱۹
یا صاح قد صاح دیک الصبح فاستعجل
مدامة مثل عین الشمس یستقبل
بیاور ای می و ماه از لب و رخ تو خجل
میی که قوت روان آمدست و قوت دل
واسقنی صرفها من وسط باطیة
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۰
یا ملیح الکلام هات الجام
اسقنی قهوة کماء غمام
ای ز تو کار نیکویی به نظام
پخته کن کار ما به باده خام
و امزج الماء بالمدام کما
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۱
اشرب مع الندامی فی روضة الخزامی
فالصبح قد تبدی والریح قد تنسم
ای دلربای ساده برگیر جام باده
دل خستگان غم را از باده ساز مرهم
یا معدن الملاحه الراح منک راحه
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۲
نسیم الصبا قادم اذ تبسم
فقدم و قل للصبا خیر مقدم
فنیرو زنا زاده الله قدرا
اتانا باو فی نعیم و انعم
زهی روز شادی و نوروز خرم
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۳
ورد الورد والنسیم سقیم
والهوی صح عن سقام نسیم
گل به اکنون حریف و باده ندیم
که جهان کرد گل به گل تسلیم
فختام الریاض من مشک
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۴
اتی النیروز محفوفا بهذا الحسن والاحسان
تفضل واشرب الصهبا بهذا الروح والریحان
خداوندا می گلگون ز یار لاله رخ بستان
که رخ بنمود گل در باغ و آمد لاله در بستان
لقد نادی منادی الغیم بالتغرید والالحان
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۵
قم فاسقنی فی زمن المهر جان
واصرف بصر الخمر عن صرف الزمان
موسم گل رفت و درآمد خزان
باده گلرنگ در آرید هان
یا حبذا الراح و یا حبذا
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۶
قد باهت الثغور باعلام بهلوان
و ارتاحت السعود بایام بهلوان
می در فگن به جام غم انجام پهلوان
کاب حیات گشت می از جام پهلوان
لا زالت الثواقت فی لجه الدجی
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۷
یا خلیلی اسقیانی یا خلیلی اسقیان
واغیثانی بصرف الخمر عن صرف الزمان
خیز ای . . . سبک روح ای حریف مهربان
باد پیمایی رها کن باده ای در ره گران
اطیب الا شیاء عندی فی اوان المهر جان
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۲۸
اضحک فی الروض ثغر الاقحوان
عبرة الغیم اذا طاب الزمان
ساقیا در مجلس شاه جهان
پیر ده می زانکه عالم شد جوان
هاتها فی الشمس فی باحورها
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۰
وجهک لی من کل وجه حسن
لو لم تکن عینک عین الفتن
ماه نتابد چو رخت بر فلک
سرو نروید چو قدت در چمن
قرب منی سهرا مدنفا
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۳۳
هجرانک محرق فؤادی
اعراضک زاید ودادی
با حسن تو کاسدست امروز
بازار هر آنکه بد روادی
عش فی فرح و فی سرور
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۱
بنانک مستعد بالنوال
و شأنک غالب فی کل حال
تو آن شاهی که اقلیم خرد را
خجسته طالع و فرخنده فالی
و امرک لو خصصت به الثریا
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۲
قد قدم العید عائدا بجلال
فاسق لنا قهوة بایمن فال
عید رسید ای کنار من ز تو خالی!
بزم بیارای و می بیاور حالی
وجهک بدرالدجی وصدغک لیل
[...]
مجیرالدین بیلقانی » دیوان اشعار » ملمعات » شمارهٔ ۴۴
الدیک فی صیاح واللیل فی انهزام
والنور قد تبدی من لجة الظلام
ای همچو دیده در خوروی همچو جان گرامی
چون از غم تو شادم می ده به شادکامی
اسمع فداک روحی فالدیک قال حقا
[...]