اقبل العید بقدح غلب الدهر و فاز
وسقی الخمر فقد حل لنا الشرب و جاز
عید فرخنده به اقبال رسیدست فراز
باز خواهید می لعل که عید آمد باز
موسم طاب و یوم حسن غرته
واشرب الراح و عاشره بلهو و مجاز
جام می ده به من امروز و مرا غصه مده
عمر کوته تر از آنتس مکن قصه دراز
انما العمر و ما تابعه ظل ضحی
فحذ الحظ من الظل برفق و و فاز
عید خرم نشود تا نکند عیش درو
شاه عادل قزل ارسلان ملک بنده نواز
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادی و جشن عید اشاره میکند و از لذتهای زندگی و نوشیدن شراب صحبت میکند. او بر این باور است که در زمان کوتاهی که در اختیار داریم، باید از زندگی لذت برد و نگذارد غم و اندوه ما را احاطه کند. شاعر به ضرورت جشن گرفتن و شادی در ایامی چون عید تاکید دارد و همچنین به عدالت و بزرگواری پادشاه اشاره میکند که بر زندگی مردم تاثیر مثبت میگذارد. در کل، این شعر دعوتی به خوشی و بهرهوری از لحظات زندگی است.
هوش مصنوعی: عید نزدیک است و با جامی در دست، زمانه را شکست دادهایم و پیروزی را جشن میگیریم. شراب نوشیدن برای ما مجاز شده و هیچ مانعی ندارد.
هوش مصنوعی: عید خوشی و شادمانی با خوشبختی و نشاط به ما رسیده است. بار دیگر از می لعل (شراب خوشطعم) بهرهمند شوید که زمان جشن و سرور دوباره فرارسیده است.
هوش مصنوعی: فصل بهار و روز زیباست، با خوشی و لذت زندگی کن و از شراب بنوش و با شادی و تفریح زمان را سپری کن.
هوش مصنوعی: امروز به من شراب بده و غصه نخور. عمر ما کوتاهتر از آن است که داستانهای طولانی بگوییم.
هوش مصنوعی: زندگی فقط مانند سایهای در صبح است، پس با احتیاط از این سایه بهرهبرداری کن و به آرامی به موفقیت دست یاب.
هوش مصنوعی: عید خوش و شاداب نخواهد شد مگر اینکه در آن خوشی و خوشیخواری از سوی شاه عادل قزل ارسلان وجود داشته باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یاد باد آن شب کان شمسه خوبان طراز
بطرب داشت مرا تا بگه بانگ نماز
من و او هر دو بحجره در و می مونس ما
باز کرده در شادی و در حجره فراز
گه بصحبت بر من با بر او بستی عهد
[...]
ای کهن گشته تن و دیده بسی نعمت و ناز
روز ناز تو گذشتهاست بدو نیز مناز
ناز دنیا گذرنده است و تو را گر بهشی
سزد ار هیچ نباشد به چنین ناز نیاز
گر بدان ناز تو را باز نیاز است امروز
[...]
نوبهار آمد و آورد گل تازه فراز
می خوشبوی فزار آور و بربط بنواز
ای بلنداختر نامآور، تا چند به کاخ
سوی باغ آی که آمد گه نوروز فراز
بوستان عود همیسوزد، تیمار بسوز
[...]
از غم هجر طراز همه خوبان طراز
زرد و باریکم و لرزانم چون تار طراز
به امید خبر یار و به طمع نظرش
به شبان سیه دیر و به روزان دراز
اگرم گوش بخارد نبرم دست به گوش
[...]
کره ای را که کسی نرم نکردست متاز
بجوانی و بزور و هنر خویش مناز
نه همه کار تودانی نه همه زورتراست
لنج پر باد مکن بیش و کتف بر مفراز
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.