شقیق النفس هات علی الشقائق
شرابی کان بدین وقت است لایق
گل اندر باغ می خندد چو معشوق
و قدیبکی السحاب بلحن عاشق
ادر بنت الکروم علی کرام
همه دانا وواقف بر دقایق
به جام لاله می خور بر رخ گل
فمالک مانع عنه و عایق
اذ ما الصبح کاذبة تجلی
بر آر از مشرق خم صبح صادق
جهان باد است یکسر باده پیمای
و خالف من علیه لا یوافق
اذا اغلقت کمل کأس راح
که سالم بادی از بند علایق
مرا می ده مروق تا کنم نظم
کلام فی مدیح الحال لایق
جلال الدین و الدنیا ملیک
که خشنودند از خلقش خلایق
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به زیبایی طبیعت و عشق اشاره میکند. او از شقایقها و زیبایی گلها میگوید و حسی از خوشحالی و شادابی را منتقل میکند. در این فضا، نوشیدن شراب به عنوان نمادی از لذت و خوشی مطرح شده است، در حالی که صبح به آرامی از مشرق طلوع میکند. شاعر همچنین به اهمیت لحظات زودگذر زندگی و لزوم استفاده از آنها اشاره دارد و در نهایت به شخصیتی معنوی به نام جلالالدین اشاره میکند که در دل مردم جایگاهی ویژه دارد. مفهوم کلی شعر، دعوت به لذت بردن از زندگی و زیباییهای آن است.
هوش مصنوعی: ای شقایق، جامی به من بده که در این زمان شایسته است.
هوش مصنوعی: گل در باغ با شادی و زیبایی مانند معشوق میخندد و باران با نغمهای عاشقانه ناله میکند.
هوش مصنوعی: ای دختر نیکوکاران، بر شخصیتهای بزرگوار و دانا تکیه کن که به خوبی به جزئیات امور آگاهند.
هوش مصنوعی: نمیتوانی جلوی شادی و زیبایی را بگیری، پس از لذتهای زندگی بهرهمند شو و به زیباییهای دنیا توجه کن. زندگی را با توجه به لحظات دلانگیز پر کن و از آن لذت ببر.
هوش مصنوعی: وقتی صبح کاذب و دروغین روشن میشود، آرزو کن که زیبایی صبح واقعی از مشرق نمایان شود.
هوش مصنوعی: دنیا همچون بادی است که مدام در حال تغییر و نوسان است، تو در این میان باید به نوشیدن بادهات ادامه دهی، چرا که من با این دنیا همصدا نمیشوم.
هوش مصنوعی: وقتی که تمام مشکلات و وابستگیها را کنار بگذاری، میتوانی از لذایذ زندگی بهطور حقیقی بهرهمند شوی.
هوش مصنوعی: به من جام شرابی میدهی تا بتوانم سخنان زیبا و مناسبی درباره حال خوش سرودن کنم.
هوش مصنوعی: جلال الدین و دنیا برای خود سلطانی دارند که مردم از وجود او راضی و خشنودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم را دیده عاشق کرد عاشق
که دل را عشق لایق بود لایق
مراد از دیده معشوق است معشوق
دلم پیوسته عاشق باد عاشق
بدان دلبر سپردم دل که دارد
[...]
بمعجز کرد ماه آسمان شق
نمود از ذاتِ بیچون سرّ مطلق
صراحی می زند بانگ اناالحق
بیا ساقی بده جام مروق
من از حلق صراحی می ننوشم
به وقت صبح تسبیح مصدّق
ببین بر چهره ی خوبان که از می
[...]
کدامین نقطه را نطق است «اناالحقّ»
چه گویی هرزهای بود آن مُزَبّق؟
غریب و خسته و تنها و عاشق
بلا همراه و دولت نا موافق
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.